گفت وگوی شفقنا با دکتر مریم صانع پور: شعائر آیینی هیچگاه عامل مفاهمه ما با مردم دنیا نمی شود
شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) - دکتر مریم صانعپور، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است که تألیف او با عنوان «شیعه شناسان غربی و اصول اعتقادات شیعه دوازده امامی» به تازگی منتشر شده است.
او در گفت وگو با شفقنا معتقد است: اسلام دین مسالمت، صلح، عقلانیت و عدالت و برابری با همه انسان هاست و این اصول در تعالیم امامان شیعه به خوبی مشهود است، اما متأسفانه شیعه شناسان غربی به این بعد زیبایی شناسانه شیعه امامیه توجهی نشان نداده اند و فقط بیش از همه به آیین های شعائری ما پرداخته اند، چرا که ما معرفی خوبی از شیعه امامیه نداشته ایم و شعائر آیینی مان را بیش از سایر ابعاد آموزه های امامان(ع) پر رنگ کرده ایم.
او معتقد است که ما باید گفت وگوی میان فرهنگی، برپایه متون دینی و اصول اعتقادات خود با گفتمان های مطرح در جامعه متکثر جهانی برقرار کنیم و این یک ضرورت برای متکفلان اندیشه شیعی اعم از حوزویان و دانشگاهیان است.
متن گفت وگوی خبرنگار شفقنا با دکتر صانع پور را می خوانید:
* چه عواملی شما را برای نوشتن کتاب "شیعه شناسان غربی و اصول اعتقادات شیعه دوازه امامی" بر آن داشت تا این کتاب را به نگارش درآورید؟
مریم صانع پور: حدود 18 سال است که در گروه غرب شناسی مشغول به کارهای پژوهشی هستم، در این مدت در حوزه های مختلف غرب مطالعاتی داشته ام و آثاری از من درباره معرفت شناسی اومانیسمی، الهیات اومانیسمی، فلسفه اخلاق غرب و اسطوره شناسی یونان باستان، مدرنیته غربی، تکثرگرایی فمنیست، و فلسفه دین به چاپ رسیده است. سه سال پیش تصمیم گرفتم در راستای پژوهشهای دین شناسانه غربیها شیعه شناسی آنان را مورد بررسی قرار دهم. پس از جستجوهای زیاد در آثار مستشرقان غربی،مجموعه مقالات چهار جلدی Shiism را یافتم که در سال 2008 توسط انتشارات "راتلج"منتشر شده بودو ویراستاری آن را پل لوفت و کولین ترنر انجام داده بودند.
* تاریخچه شیعه شناسی در غرب به چه زمانی بر می گردد؟
مریم صانع پور: اسلام شناسی غربی ها تقریبا از نیمه دهه 1800 شروع شده است، اما شیعه شناسی تقریبا از سال 1924 آغاز شده که براون در پیشگفتار جلد چهارم کتاب تاریخ ادبیات فارسی از غفلت نسبت به شیعه شناسی ابراز تاسف کرده است ، از این رو می توان گفت تقریبا نقطه آغاز پژوهشهای شیعه شناسانه غرب، آن زمان بوده است. سپس "دونالدسون"که مبلغی مسیحی بود و 16 سال در مشهد به سر برده بود اثر شیعه شناسانه خود را منتشر نمود و بعضی از پژوهشگران مسلمان مانند سیدحسین نصر نظراتی در مورد این اثر ابراز کردند. بین سال های 1933 تا 1979 نیز انتشارات بسیار پراکنده ای در مورد اسلام شیعی وجود داشت که از همه مهم تر آثار "هانری کربن" و "لوئی ماسینیون"بود.
* نقشی که ایران به خصوص با وقوع انقلاب اسلامی در جهان در مورد معرفی شیعه به دنیا دارد را چگونه می بینید؟ به هر حال ایران کشور بزرگی است که هم به لحاظ تاریخی و هم به لحاظ مذهبی مورد علاقه بسیاری پژوهشگران بوده است، با این وجود چه اندازه تعبیری که از شیعه توسط ایران می شود در نگاه غربی ها به مساله شیعه شناسی بالاخص شیعه دوازده امامی مهم می دانید؟
مریم صانع پور: در سال 1979 که انقلاب اسلامی پیروز شد توجه محققان، پژوهشگران و دین شناسان غرب به شیعه امامیه بیشتر جلب شد، چون تا آن زمان فکر می کردند که شیعیان دوازده امامی، فرقه کوچک و کم اهمیتی از مسلمانان هستند که بیشتر بر روی اعمال عرفانی و عبادی متمرکزاند، اما پس از انقلاب متوجه شدند که شیعه امامیه یک فرقه گوشه نشین و زاهد نیست بلکه در مورد اداره جامعه نظریات با اهمیتی دارد بنابراین می تواند تأثیرات قابل توجهی بر نظام اجتماعی داشته باشد اما به علت مقابله ای که ایران با غرب داشت، آنان دچار شیعه هراسی سیاسی شدند و همین امر مانع شد از اینکه آنها یک نگاه دقیق و غیر جانبدارانه ای نسبت به شیعه داشته باشند؛لذا از آن زمان با وجود آن که شیعه شناسی جدی تر شد اما پژوهشها، جانبدارانه و غیر واقعگرایانه بود تا اخیرا در تحقیقاتی که هانری کوربن و مادلونگ داشتند، واقع نمایی شیعه شناسی غرب بیشتر شد.
* چرا برخی مستشرقان تا این اندازه نسبت به مطالعه شیعه شناسی اشتیاق دارند؟آیا رویکرد جدیدی در برخی کشورهای غربی نسبت به شاخه ای از اسلام که همان شیعه دوازده امامی است پیش آمده؟ یا اینکه از دیرباز این علاقه وجود داشته است؟
مریم صانع پور: تحقیقات پژوهشگران غربی ها بسیار روش مند است ایشان با جدیت تمام به دنبال یافتن پاسخ سوال هایشان می روند و سعی می کنند به جواب برسند، منتها در آغاز؛ مطالعات شیعه شناسانه یا اسلام شناسانه ایشان با رویکرد استعماریشان نسبت به مسلمانان شکل گرفت؛ وقتی ماسینیون مطالعاتش را در مورد مسلمانان آغاز می کند، می خواهد آنها را به عنوان مردمی بشناسد که استعمارگران فرانسوی بتوانند مورد بهره برداری سیاسی ـ اقتصادی قرار دهند اما در طول زمان نگاه پژوهشگران غربی تغییر کرده و امروزه به گونه ای واقع بینانه تر با ادیان و فرهنگهای غیرغربی مواجه می شوند در این راستا برخی از اندیشمندان غربی سعی می کنند نگاهشان جانبدارانه نباشد و به گفت وگو با سایر فرهنگها بپردازند زیرا این واقعیت را دریافته اند که دیگر دوره استعمار گذشته است، ملت ها بیدار شدند و تن به استعمار نمی دهند به همین دلیل باید با دنیا گفت وگو کرد.
ایشان به این باور رسیده اند که در دنیای کنونی که وسایل ارتباطی به گونه ای فراگیر موجب آگاهی ملل مختلف شده اند نمی توان مانند دوره استعمار غربی بر ملل غیرغربی،ایشان را ابزار تلقی کرد و در اندیشه تصرف آنان بود بلکه باید با دیگران تعامل داشت (هرچند هنوز هم سیاستمداران قدرتمند جهانی در صدد سودجویی ستمگرانه هستند که به نوع دیگری اعمال می کنند)اما خردورزان غربی نیز تعدادشان کم نیست؛اندیشمندان منصفی که می خواهند ما را بفهمند به عنوان مثال در روش پدیدار شناسانه ای که هانری کوربن مطرح می کند برای هر قوم، ملت و فرهنگی اصالت قائل می شود و تلاش می کند تا هر فرهنگی را در پارادایم خودش بفهمد و با معیارهای خودش ارزیابی کند در حال حاضر شیعه دوازده امامی در چنین فضایی نیز مورد پژوهش دین شناسان غربی قرار گرفته است.
* شما در کتاب خود به بررسی دیدگاه های مختلف مستشرقان نسبت به مبانی اعتقادی شیعه از جمله عدل و عقلانیت پرداخته اید. به نظر شما چرا این دو مولفه توجه اندیشمندان غربی را برانگیخته است؟
مریم صانع پور: صاحبان سایر ادیان اذعان می کنند که اسلام عقلانی ترین دین است چرا که اصول اعتقادات اسلام مبتنی بر عقلانیت است درحالیکه اصول اعتقادی ادیان دیگر به این صورت نیست و اصولا دایره عقل از دایره ایمان جدا است . در آموزه های اسلامی اما همواره مخاطبان به تعقل و استدلال دعوت شده اند و بیش از همه این مستدل و منطقی بودن در اصول اعتقادات اسلامی یعنی توحید، نبوت و معاد خود را نشان می دهد.و به این ترتیب ایمان یک مسلمان نه تنها مغایر عقلانیت نیست بلکه مبتنی بر عقل،استدلال و منطق می باشد تاجایی که مطابق آیات و احادیث پیامبر (ص) و امامان(ع) ایمانی که مبتنی بر عقل نباشد اصلا ارزشمند نیست.
علاوه بر سه اصل اعتقادی توحید،نبوت و معاد، دو اصلی که در شیعه دوازده امامی داریم؛ عدل و امامت است که کاملا عقلانی و مستدل هستند؛چنانکه در آموزه های امامان ما بسیار به این قضیه پرداخته شده است به عنوان مثال حضرت علی(ع) می فرمایند "پیامبران مبعوث شدند تا عقل های مدفون شده شما را برانگیزانند" همچنین در مورد اصل اعتقادی عدل باید گفت زمانی که آموزه های دینی و توصیه های امامان را مرور می کنیم، درمی یابیم که عدالت از کلی ترین تا جزیی ترین امور مورد تأکید قرار گرفته و اصل امامت شیعی مظهر این عدالت (چه از جنبه معرفتی و چه از جنبه وجودی) می باشد، یعنی امامتی که در شیعه مطرح شده مبتنی بر عدل و خودش ملتزم به عدالت است. نمونه بارز آن حضرت علی(ع) است که از طرفی در کلی ترین مرتبه به عدل الهی اشاره کرده اند و گفته اند«من شهادت می دهم که خداوند عدل است و عدل می ورزد»و در جزیی ترین مرتبه فرموده اند:«اگر همه عالم را به من دهند حاضر نیستم پوسته جویی را به ظلم از دهان مورچه ای بگیرم»
تأکید من بر عقلانیت و عدالت در شیعه امامیه از این رو است که این دو مولفه برای ما قابلیت گفت وگوی جهانی فراهم می کند؛و من معتقدم شیعه امامیه با عدالت محوری عقلانیش که در تعالیم امامان(ع)مهمترین جایگاه را دارد، امروزه به خوبی قادر است با دنیا گفت وگو کند زیرا این مولفه ها خصوصیتی فرازمانی و فرا مکانی دارند؛بر این مبنا می توان ادعا کرد با تمرکز بر عقل محوری و عدالت محوری امامان که شاخصه شیعه دوازده امامی است می توانیم یک گفت وگوی میان فرهنگی را در جهان کنونی آغاز کرد منتها برای این امر نیازمند یک صورت بندی فلسفی هستیم.
* به صورت اجمالی توضیح دهید؛اساسا نگاه مکاتب غربی به عدل و عقلانیت در مکتب شیعه چیست؟
مریم صانع پور: متاسفانه مستشرقان به اصول عقلی موجود در شیعه داوزده امامی که لازمه گفت وگوی جهانی است، نپرداخته اند و اگر به موضوعی هم در شیعه دوازده امامی توجه کرده اند، آن موضوع امامت است که نه از بعد کلامی ـ فلسفی بلکه فقط از بعد تاریخی به آن پرداخته اند. مباحثی که شیعه شناسان غربی به آن پرداخته اند به عنوان نمونه در مجموعه مقالات Shiism آمده است، در این مجموعه 37 شیعه شناس مقاله دارند که در مباحثی تحقیق کرده اند از قبیل: جانشینی پیامبر، شیعه در زمان بنی امیه، بنی عباس، مغول، شیعه زیدیه و اسماعیلیه، مباحث فقهی و شعائری مانند اقتدارگرایی، جهاد، زکات، خمس، زنجیر زنی، سوگواری عاشورا، تقیه، اجتهاد تقلید و رویکردهای غالیانه و موضوعات مرتبط با دولت و حاکمیت مثل تاثیرپذیری از نظریه شاهان ایرانی، سیاست شهید جاوید، شیخ احمد احسایی، اقتدارگرایی دینی، حزب الله، تروریسم و سیاست
در این مجموعه با کمال تاسف مشاهده می شود مهمترین شاخصه شیعه امامیه که رویکرد استدلالی آن است فقط پژوهشهای سه محقق غربی را به خود اختصاص داده است که عبارت اند از: مادلونگ، کوربن، و بارآشر؛ هرچند نگاه بارآشر اصولا فلسفی ـ کلامی نیست و با استناد به تفسیر منسوب به امام حسن عسگری (که سندیت قابل قبولی ندارد) قرآن امامیه را متفاوت با قرآن سایر مسلمانان معرفی کرده است. و نیز نظریه کوربن، شیعه امامیه را بسیار شبیه به شیخیه یا اسماعیلیه معرفی میکند که تصویری غالیانه و غیر عقلانی از امامت ترسیم می کنند؛ در این نگاه امامت واسطه بین زمین و آسمان در سیری وجودشناسانه مطرح می شود که نسبتی با عقل بشری ندارد؛ یعنی یک ولایت صوفیانه که ورای عقل و منطق بشری است در حالیکه آموزه های کلامی و عملی امامان(ع) حاکی از دعوت دائمی ایشان به پرسش است و پرستش بدون پرسش، استدلال،و تعقل را فاقد ارزش معرفی کرده اند،ایشان همواره خواسته اند تا سطح آگاهی انسانها (خواه شیعیان و خواه غیر شیعیان) را بالا ببرند، تا عقلشان رشد یابد، به معرفت برسند و آگاهانه انتخاب کنند. شاه کلام من اینست که باید امامت را مبتنی بر عدل صورت بندی کرد تا "غلو" حتی مفهوما نیز نتواند با در"امامت" راه یابد، وقتی شما امامت را مسبوق به عدل می کنید و امامت ملتزم به عدل و عدالت می شود، دیگر امکان راه یافتن غلو در امامت (خواه از جنبه نظری و خواه از جنبه عملی) امکان پذیر نخواهد بود به عبارت دیگر امامت نقیض غلو می شود.
امروزه در جهان کنونی با مسائل جدیدش، رویکردی همه جانبه و روزآمد به اصول اعتقادات شیعه لازم است درحالیکه با وجود پتانسیل بالای فلسفی ـ کلامی امامیه هنوز وقتی می خواهیم در باره اعتقادات دوازده امامی بحث کنیم چیزی بیشتر از تجرید الاعتقاد خواجه نصیر را (که با استدلال هایی برون دینی، پاسخگوی شبهات زمانه خودش بود) مورد استناد قرار نمی دهیم اما توقع داریم شیعه دوازده امامی در انزوا نباشد؛ به میدان آمدن و از انزوا خارج شدن یک اعتقاد، لوازم روزآمد را می طلبد بنابراین امروزه باید با استدلالهایی برون دینی و متناسب با فضای گفت و گوی جهانی، اصول اعتقاداتمان را صورت بندی کنیم. امروزه در قرن 21 که عصر ارتباطات است و در هر لحظه می توان با اقصی نقاط دنیا گفت و گو کرد، باید بتوانیم با بهره گیری حداکثری از آموزه های منطقی و عقلانی امامانمان در یک پارادایم روزآمد، پاسخگوی مسایل و پرسش های روز باشیم تا دچار انزوای فکری ـ عقیدتی نشویم.
* به نظر شما مهم ترین مبحثی که می تواند به شناخت بهتر شیعه در دنیای غرب کمک کند، چیست؟ منظورم این است که چه لوازمی باید فراهم شود و چه رویکردهایی اتخاذ گردد تا به این شناخت، بهتر و بیشتر کمک کند؟
مریم صانع پور: "جان اسپوزیتو"، اسلام شناس آمریکایی پژوهشهایی منصفانه ای را در مورد اسلام انجام داده است، او معتقد است؛ ما به سه صورت می توانیم به اسلام نگاه کنیم، یکی) به عنوان مجموعه دینی حاوی یک عقیده و گروهی از نظریه هاست، و یک دسته شعائر عملی مجاز و تلقی های اخلاقی معنوی را دربردارد؛ دوم) به عنوان یک پدیدار تاریخی که برای پیروان خود یک هویت واحد دینی، فرهنگی و عملی متعالی را تدارک می بیند و سوم) به عنوان یک تمدن قوی که اصول شکل گیری گفتمان های مسلمانان را نسبت به واقعیت ها و احتمالات سیاسی ـ اجتماعی تدارک دیده است و هماهنگی های ضروری را برای حضور در یک جامعه جهانی متنوع، مجاز می داند.
همه هدف من در کتاب "شیعه شناسان غربی واصول اعتقادات شیعه دوازه امامی"این بوده که نشان دهم در دنیای جهانی شده امروز، ما می توانیم با نگاه سوم حضور داشته باشیم، زیرا معتقد هستیم امام دوازدهم برقرار کننده عدالت، حکمت و رحمت در سراسر عالم است و تحقق بخش گفتمان عقلانی، عدالت جویانه و صلح جویانه پیامبران الهی و امامان شیعه است. همچنین معتقدم اسلام به عنوان یک دین جهانی، تنوع و تکثر ادیان و نگرش های آخر الزمانی را به خوبی بر می تابد؛در این راستا ما باید آموزه های فرادینی، فرا زمانی، فرا مکانی و فطری و فرا فرهنگی اسلام را به عنوان مسلمات فطری انسانیت، زمینه گفت و گوی جهانی قرار دهیم دنیا گفت وگو کنیم؛ تا بتوانیم اسلام را به عنوان یک مدنیت جامع و پیشرفته معرفی کنیم که پذیرای اندیشه ها و روش های صحیح تمدن های مختلف است. توجه به این رویکرد از شیعه دوازده امامی می تواند به همدلی مخاطبان و محققان غیرمسلمان جهان با شیعیانی که عقل محور و عدالت خواه هستند کمک کند و موجب ارتباط میان آنها شود.
* چه اندازه دیدگاه های این گروه از پژوهشگران غربی که در کتاب خود به آنها اشاره کردید به واقعیت های موجود در شیعه نزدیک است؟ این پژوهشگران از چه ابزارهایی برای بررسی دقیق تر شیعه شناسی بهره برده اند؟
مریم صانع پور: اسلام یعنی مسالمت، سلم و صلح با خداوند و همه انسانها وحتی مسالمت با حیوانات،گیاهان و حتی جمادات؛که این اسم حسنای الهی یعنی «سلام» که اسلام نیز از آن مشتق شده و بزرگترین شعار مسلمانان است، به خوبی در تعالیم امامان شیعه مشهود است اما متأسفانه شیعه شناسان غربی به این بعد زیبایی شناسانه شیعه امامیه نیز مانند ابعاد عقلانی، استدلالی و کلامی آن توجهی نشان نداده اند و فقط بیش از همه به آیینهای شعائری ما پرداخته اند.
* چرا؟
مریم صانع پور: نمی توان گفت این امر فقط از سر غرض ورزی بوده است بلکه باید گفت ما معرفی خوبی از شیعه امامیه نداشته ایم مگر نه اینست که ما شعائر آیینی مان بیش از سایر ابعاد آموزه های امامان(ع) پر رنگ کرده ایم ؟و همین باعث شده تا شیعه شناسان غربی همین بعد پررنگ شده رامعرف امامیه بدانند. در حالی است که پیامبراکرم(ص)، اسلام را دارای چهار مرتبه؛اعتقادات، اخلاقیات، احکام و آیین های شعائری معرفی می کنند. اما ما اسلام را مانند یک پوستین وارونه نشان دادیم و پایین ترین مرتبه را، به منزله اصلی ترین مرتبه معرفی کرده ایم. شعائر آیینی ما هیچ وقت نمی تواند عامل مفاهمه ما با مردم دنیا باشد چرا که هر دینی دارای آیین هایی ظاهری است که نمی تواند عامل مفاهمه و گفت و گو باشد .وقتی ما می گوییم چرا شیعه شناس غربی، استدلال ، عقلانیت و عدالت را از شیعه امامیه دریافت نکرده باید این راهم بررسی کنیم که آیا متفکران ما چند کتاب درباره عدل معرفت شناسانه و وجودشناسانه که مبنای نظری و عملی امامیه است،نوشته ایم تا انتظار داشته باشیم غربی ها این حقیقت را دریابند. ما باید بازگشتی به متون مقدس خود و آموزه های ائمه اطهار داشته باشیم تا بدانیم چگونه باید با حق طلبان جهانی سخن گفت.
* در شرایط کنونی برجسته ساختن معارف اصیل اسلام به جای شعائر، وظیفه چه کسانی است؟
مریم صانع پور: ما باید گفت وگویی میان فرهنگی، برپایه متون دینی و اصول اعتقادات خود با گفتمان های مطرح در جامعه متکثر جهانی برقرار کنیم، و این یک ضرورت برای متکفلان اندیشه شیعی اعم از حوزویان و دانشگاهیان است اما مشاهده می شود جریان غالب در حوزه های ما تتبع جهت تدوین چگونگی احکام و فروع دین در قالب رساله عملی است اما سوال اینجاست که چه کسان و چه تشکیلاتی متکفل اصول دین ،اعتقادات، و اخلاقیات جامعه دوازده امامی می باشد تا رساله های نظری تدوین گردند؟ آیا براساس حدیث نبوی که در بالا ذکر شد به اهمیت اعتقادات و اخلاقیات (که زیربنای احکام و شعائر شیعه هستند) تا چه حد توجه می شود تا شیعه شناسان آن را مهم بیانگارند؟ ، ؛ در ابتدای همه رساله های عملی مراجع عضام تقلید تأکید کرده اند که اصول دین تحقیقی است و فقط احکام یا فروع دین را می توان تقلیدکرد و این رساله فقط برای فروع دین و احکام نوشته شده است ، حال باید پرسید پس متکفل اصول دین یعنی اعتقادات و نیز اخلاقیات کیست؟! چرا درجامعه ای که اکثر قریب به اتفاق آن رسما اثنی عشری هستند، مراکزی وجود ندارد که وظیفه اصلی آنها پرداختن به اصول اعتقادات باشد (اصولی که پذیرششان منوط به تحقیق و تفحص است) تا پرسشگران بتوانند در کمال آزادی و بدون ترس از تکفیر شدن، شبهاتشان را مطرح کنند و پاسخهایی روزآمد و درخور فهم دریافت کنند زیرا تحقیقی بودن اصول دین معنایی جز پرسیدن و گفت و گو تا مرحله متقاعد شدن ندارد؟!بنابراین نمی توان نسبت به اصول دین بی توجه بود و احکام را اصل قرار داد؛و همین بی توجهی موجب شده که متاسفانه شاهد هستیم بسیاری ازجوانان ایرانی در شبکه های اجتماعی جهانی اعلام کفر و ارتداد می کنند زیرا ما اجازه پرسش به آنها نداده ایم تا شبهات به وجود آمده در ذهن آنها به گونه ای منطقی و استدلالی پاسخ داده شود درحالیکه منطق و استدلال از ذاتیات تعالیم امامان شیعه(ع) است.
نظر شما :