یادداشتی از دکتر امیرعبدالرضا سپنجی در اولین شماره نشریه «چهل کلید روابط عمومی»
یادداشتی از دکتر امیرعبدالرضا سپنجی در اولین شماره نشریه «چهل کلید روابط عمومی»
تخصص گرایی در حوزه های مطالعاتی دانش ارتباطات؛ نیازی عینی
طی سال هایی که به تدریس، پژوهش و نگارش در عرصه دانش ارتباطات و مطالعات رسانه ای اشتغال داشته ام، همیشه برایم جای سوال بوده است که چرا اساتید، فعالان و محققان حاضر در این عرصه از دانش، با به فراموشی سپردن اصل تخصص گرایی، تلاش می کنند تا در تمامی حوزه های مرتبط با این عرصه وارد شوند و کتاب، مقاله، سخنرانی یا گفتگویی در این موارد داشته باشند؟ حوزه هایی نظیر: روابط عمومی، روزنامه نگاری، ارتباطات انسانی، مطالعات رسانه ای، مخاطب شناسی، روش تحقیق، فضای سایبری، رسانه های آنلاین، ارتباطات سیاسی، مطالعات تطبیقی ارتباطات و رسانه ها، دیپلماسی عمومی، دیپلماسی رسانه ای، رسانه ها و ابزارهای همراه (تبلت ها، تلفن های همراه هوشمند)، رسانه های اجتماعی و ... . در حالی که اگر تمامی فعالان در این عرصه، در یک یا دو حوزه تخصصی تلاش هایشان را متمرکز نمایند، قطعا کیفیت و حتی کمیت کارهای علمی و پژوهشی شان ارتقای قابل ملاحظه ای خواهد یافت. البته ممکن است برخی از عزیزان مطرح کنند که رسانه ها، خبرنگاران محترم یا نهادهای اجرایی و سیاستگزاری از ما می خواهند که در حوزه های مختلف به بیان نظر و عقیده یا نگارش کتاب و مقاله بپردازیم؛ اما از نگاه من، فعالان و متخصصان عرصه های علمی و آکادمیک دانش ارتباطات، لازم است که علایق علمی و اجرایی خود را به دقت هدفمند نمایند تا تخصص گرایی در حوزه های مختلف این دانش نهادینه شود و درسی عملی برای دانشجویان و افراد تازه واردتر در این حوزه ها باشد.
چنین راهبردی قطعا به هدفمندتر شدن فعالیت های اساتید، مدرسان و فعالان چنین حوزه هایی خواهد انجامید و در عرصه ملی و بین المللی نیز برای متفکران و اساتید دانش ارتباطات برکات فراوان تری خواهد داشت؛ علاوه بر آن که پراکنده کاری و عدم تمرکز بر بخشی خاص از دانش وسیع ارتباطات، باعث "این همان گویی" (توتولوژی) های فراوان و مبتذلو ساده انگارانه شدن اظهار نظرها و کارهای علمی محققان این حوزه می شود.
خوانندگان محترم، قطعا تصدیق می فرمایند که استادان مبرز دراین حوزه را در همایش های مختلف و بعضا غیر مرتبط ملاقات کرده اند و سخنان آن ها را شنیده اند یا مقالات و کتب مختلف آن ها را مطالعه نموده اند، مقالاتی که اگرچه ممکن است ارزش های علمی و پژوهشی داشته باشد اما به دلیل پراکنده کاری اساتید محترم و فعالان این حوزه وسیع مطالعاتی، چندانکه باید و شاید مرزهای جدید دانش را نمی گشاید و به تکرارگفته ها و نوشته های قبلی خود فرد یا دیگران منتهی می شود.
برای مثال، محققی فرض را در نظر بگیرید که در همایش یا سمیناری در باب فضای مجازی، مقاله ای را که حاصل ماه ها یا سال ها کار علمی وی است ارائه می کند و از همین عزیز نیز چند ماه بعد، کتابی مثلا در حوزه روابط عمومی منتشر می شود، به همین سیاق، یک سال بعد همان فرد، کتابی در باب تلویزیون به بازار نشر می فرستد و چند ماه بعد نیز در خصوص دیپلماسی عمومی مصاحبه ایانجام می دهد.
حال، واقعا اگر این محقق فرضی، تمامی جدّ و جهدهای علمی و فکری خود را در همان حوزه تخصصی اش که پایان نامه دوره کارشناسی ارشد یا رساله دوره دکتری اش را نگاشته است، یا حداکثر در یک حوزه دیگر نزدیک به آن از جنبه های نظری و مفهومی، در عرصه کار علمی طی سال های آینده فعالیتش متمرکز می نمود، خروجی های علمی اش، اعم از کتاب، مقاله، سخنرانی یا مصاحبه های خبری بسیار قابل استفاده تر و عمیق تر نبود؟
از نظر من، که دانشجوی تمامی اساتید این حوزه بوده و هستم، چنین راهبردی به عمق و غنای کارهای علمی محققان عرصه دانش ارتباطات بسیار خواهد افزود و باعث می شود که پراکنده کاری و سطحی نگری در این عرصه به حداقل ممکن کاهش یابد. ضمن آنکه، با مدنظر قرار دادن تخصص گرایی در این حوزه مطالعاتی حساس و دقیق، سیاستگزاران و مسوولان حکومتی و اجرایی نیز حسابی ویژه تر برای فعالان حوزه هایی که ذکرش رفت، باز خواهند نمود و قطعا در عرصه های سیاستگزاری، تقنین و اجرا از مشاوره های سودمند صاحبنظران و محققان عرصه های مختلف دانش ارتباطات سود خواهند برد؛ ضمن آنکه،دانش پژوهان کشورمان نیز بهره های فراوان تری نصیبشان می گردد؛ به امید آن روز ...
نظر شما :