دکتر میری در گفتگو با شبستان: برخورد یک بام و دو هوا با تکنولوژیهای جدید جواب نمیدهد
خبرگزاری شبستان: امروز تکنولوژی های جدید نه تنها جزء لاینفک زندگی بلکه به عضوی فعال در خانواده های ایرانی تبدیل شده اند، در هر مکانی که حضور می یابی در هر نشست و هر محفل خانوادگی، افرادی را می بینی که تمام دنیای خود را با تلفن های همراه خود سهیم شده اند و از اطراف خود غافل اند؛ واکاوی چرایی این مهم و آسیب های آن برای سبک زندگی موضوعی است که با سید جواد میری، استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، مدیر روابط بین الملل و همکاری های علمی، استاد مدعو دانشگاه و ادیان و مذاهب قم، سردبیر مجله چشم انداز اسلامی در لندن، کارشناس فلسفه علم و مطالعات ادیان از دانشگاه گوتنبرگ سوئد، پژوهشگر مهمان در مرکز مطالعات انتقادی ادیان در آمریکا گفتگویی در خصوص درگیری ذهنی، فکری و روزمره انسان با تکنولوژی انجام داده ایم که از نظرتان می گذرد:
دنیای امروز دنیایی است که انسان با تکنولوژی گره خورده و این عنصر جزو لاینفک زندگی او شده است؛ چقدر دغدغه پیوند خوردن با تکنولوژی های روز مانند وایبر، واتس آپ، لاین و ... می تواند فرصت های مطلوب را از بین برده و لحظه کُشی کند؛ یا اصلا تا چه اندازه ارتباط با این ابزارها و تکنولوژی می تواند تاثیر دوسویه چه مثبت و چه منفی داشته باشد؟
پیش از پاسخ به این سوال باید گفت ما در زندگی امروز نیازمند آن هستیم یک چارچوب نظری داشته و با یک تئوری به سراغ تغییر و تحول اجتماعی در بستر مدرن وارد شویم. بنابراین، ابتدا باید دانست رابطه یا تاثیر یا تناسب تکنولوژی بر جامعه مدرن چیست و نسبت این دو را چگونه باید نظریه پردازی کرد، وقتی این مساله را مفهوم سازی کردیم، می توان به سمت مصادیق آن رفت.
اگر بخواهیم مساله تکنولوژی را بررسی کنیم، و به سیر پیشرفت و تغییراتی که تکنولوژی در جامعه به وجود آورد، برویم، راه دور نیست چراکه جامعه بشری در این صد سال اخیر و بعد از ورود به انقلاب صنعتی تغییرات شدیدی کرده است. یکی از آنها روی مفهوم رابطه و ارتباطات می چرخد به این معنا که هر اندازه وسائل تکنولوژیک و وسائل فنی در جامعه ما وارد شده، به همان نسبت به نظر می آید غلظت رابطه انسان ها کمتر شده به عبارت دیگر رابطه و انفجار ارتباطات جمعی از یک سو یکی از شاخصه های جوامع پساصنعتی هستند یعنی جوامعی که در آنها تکنولوژی و وسائل تکنولوژی به صورت وسیعی در جامعه رشد کرده و این مساله موجب شده ارتباط انسان ها با یکدیگر افزایش یابد اما این ازدیاد روابط انسان ها با یکدیگر از طریق وسائل ارتباط جمعی به معنای تحکیم رابطه انسانی نیست و باید بررسی شود چه عواملی باعث می شود هر اندازه این وسائل ارتباط جمعی گسترش یابد، از آن سو مساله از خودبیگانگی بیشتر و ارتباطات لطیف انسانی کمتر شود.
چطور این مساله تفهیم می شود؟
ببینید برای فهم این مساله باید نکات جامعه شناختی و مردم شناختی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. یکی از آنها واحدهای اجتماعی در دنیا یا بستر جوامع کشاورزی در مقایسه با جوامع صنعتی و پساصنعتی است که باید دید چه تغییراتی کرده است. مثلا در جوامع کشاورزی واحد اجتماعی تنها خانواده نیست بلکه عشیره و قبیله و طایفه است و وقتی صحبت از خانواده می شود، مفهوم آن تا حدودی فراتر از خانواده در جوامع صنعتی و پساصنعتی است.
اما در جوامع صنعتی آرام آرام اهمیت عشیره و قبیله و طایفه کم می شود و در جوامع پساصنعتی عملا خانواده تبدیل به یک یا دو یا سه نفر می شود یعنی مادر و پدر و نهایتا فرزند یا پدر و فرزند، مادر و فرزند و ... و به تدریج به نظر می آید این واحدهای اجتماعی کوچکتر می شوند و این مساله آرام آرام بر مفهوم رفت و آمد خویشاوندی و فامیلی تاثیر می گذارد.
نکته دیگر آنکه یکی از مسائل جوامع پساصنعتی و جامعه ما – اگر چه کاملا پساصنعتی نباشد – گرفتاری در وسائل ارتباط جمعی و نرم افزارهای مرتبط با آن همچون وایبر و واتس آپ و ... است.
باید توجه داشت که انسان موجودی است که نیاز به پر کردن اوقات فراغت خود دارد یعنی نیاز به تفریح و خوشگذرانی و باید به صورت فعالانه و خلاقانه از این اوقات استفاده کند و در غیر این صورت دچار روزمرگی و افسردگی های متناوب می شود.
وقتی رابطه این وسائل با انسان را در نظر می گیریم می بینیم، در میان همه اقشار جامعه استفاده از آنها به یک صورت نیست؛ مثلا بسیاری از افراد می توانند از طریق همین وسایل ارتباط جمعی با اندیشمندان جهان ارتباط داشته و اطلاعات را رد و بدل کنند و هم با سرعت بیشتر این انتقال صورت گیرد هم با هزینه کمتری لذا کاربرد این وسائل صرفا و فی نفسه بد و نامطلوب نیست. اما همین وسیله ممکن است در دست فردی دیگر حکم اتلاف وقت را داشته باشد.
چرا با پیدایش این وسائل ارتباط جمعی ما با نوعی هجوم به وقت گذرانی با این تکنولوژی ها از سوی بخشی از قشر جوان جامعه روبه رو هستیم؟
ببینید در جوامعی که به عنوان مثال شبکه های اجتماعی یا نهادی های اجتماعی به صورت خلاق و فعال نیست، ورود تکنولوژی هایی از جنس نرم افزار وایبر و واتس آپ و ... می تواند به این مساله کمک کند تا مردم به ویژه جوانان ارتباط بیشتر و بهتری با هم داشته باشند. - البته در ایران این شائبه است که ارتباط جنس مخالف با یکدیگر تحت نظارت باشد چه در خانواده چه در اجتماع - این مساله خود می تواند یک هویت مجازی برای جوان ایجاد کند. نکته دیگر آنکه یکی از شاخصه های جوامع انسانی امروز فقر تفکر است. جامعه انسانی امروز با تمام پیشرفت هایی که در حال بدست آوردن است، از رفتن به کره ماه تا اکتشافات بزرگ تر، اجازه خلوت انسان با خود را برای یک لحظه هم نمی دهد، لذا انسان امروز دچار فقر فکری شده است.
فقر فکری که اشاره کردید قطعا می تواند آسیب زا باشد اما به طور کلی جدای از این مساله، درگیر شدن با تکنولوژی به ویژه تکنولوژی که بار فرهنگی یا ضد فرهنگی با خود همراه دارد، چه تاثیری می تواند بر اندیشه و سبک زندگی افراد داشته باشد؟
وقتی انسان از حقیقت بریده شد، تابع نسبیت های اجتماعی و انسانی می شود در واقع زندگی او مجازی خواهد شد. امروز سیطره زندگی مجازی بر دل و فکر انسان هر روز بیشتر می شود و واقعیت ها از پسِ فضای مجازی دیده می شود و این واقعیتی غیرقابل انکار است. این مساله موجب می شود اگر اتفاقی در دنیای بیرون به وقوع بپیوندد، فردی که درگیر این دنیای مجازی شده نتواند حضور خلاقانه داشته باشد و وقتی فرد با واقعیت ها به صورت آزاد و بی پرده تلاقی نداشته باشد، تفسیر به رای و نظریات دیگران از زاویه های مختلف از یک پدیده چه سیاسی، چه اجتماعی، چه فرهنگی و ... ، بر او تحمیل می شود. در واقع او دریافت کننده ذهنیات و تفسیر دیگران از یک واقعیت است نه اینکه خود در دل واقعیت قرار گرفته باشد و با حضور خود از آن برداشت داشته باشد. به همین دلیل دنیای امروز، دنیای گم شدن در تفاسیر مختلف و مُعوّج است و تاثیرپذیری مستقیم از دیگران است. البته همین اندازه که تکنولوژی می تواند مشکل آفرین باشد، می تواند ظرفیت نیز تولید کند.
مثلا چگونه؟
به طور مثال به جای اینکه ارتباط مردم از طریق دولت ها و تنظیم شده باشد، می توانند به راحتی با یکدیگر از طریق شبکه های جمعی ارتباط بگیرند و از ظرفیت ها استفاده کنند. لذا این مساله بستگی به ظرفیت سازی و نوع استفاده ای که در جامعه می شود، دارد و اینکه بتوان به صورت نقادانه در عرصه بومی و آزاد این مسائل را مورد بررسی قرار دهیم. مثلا در ایران فیسبوک به عنوان یک شبکه اجتماعی فیلتر شده است باید دید اگر این شبکه بد است و جاسوسی می کند، پس چرا برخی از دولت مردان و سیاستمداران خود از آن استفاده می کنند و اگر خوب است چرا فیلتر شده؟! نمی شود یک بام و دو هوا داشت!
اما مشکل ما در ایران آن است که معمولا مسائل عمده را بررسی نمی کنیم و در گیومه می گذاریم به عنوان مسائل معلّقه؛ یعنی برخورد با آنها نمی کنیم و راه حلی ارائه نمی دهیم که سیاستگذاری کلان بر آن انجام شود و اغلب اقدامات دفعی و سلبی است تا پیشگیرانه و این مساله خود مشکل آفرین می شود.
نظر شما :