گزارش کارگاه هفتمین گردهمایی باشگاه دانشآموزی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

هفتمین گردهمایی باشگاه دانشآموزی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، از سوی مرکز نوآوری و توسعه فناوری با همکاری خانه خلاق و نوآوری علوم انسانی و فرهنگ با حضور دانشآموزان و معلمان مدرسه اسوه منطقه 18 تهران و جمعی از دانشآموزان المپیادی علوم انسانی به دبیری علمی دکتر محمد نجاری در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
در ابتدای این دیدار دکتر محمد نجاری- معاون مرکز نوآوری و توسعه فناوری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی- ضمن خوشآمدگویی به دانشآموزان و معلمان مدرسه اسوه منطقه 18 تهران گفت: «دوران نوجوانی، دورانی که نه تنها آغاز شکوفایی اندیشه و هویت است، بلکه فرصتی طلایی برای کشف خود و ساختن آیندهای روشن به شمار میرود. در این سالها، هر ساعت تلاش، و هر لحظه یادگیری، آجرهایی هستند که بنای فردای شما را میسازند. و ما در باشگاه دانشآموزی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، کنار شما هستیم تا این مسیر نه تنها آموزشی، بلکه الهامبخش، پرچالش و در عین حال پرشور باشد. پس به خودتان افتخار کنید که انتخاب کردهاید فعال باشید، تجربه کنید و رشد کنید. اینجا جایی است که تلاش شما معنا پیدا میکند، استعدادهایتان فرصت بروز مییابد و رویاهایتان به واقعیت نزدیکتر میشود. با هم شروع میکنیم، با هم پیش میرویم، و مطمئن باشید آینده، از آنِ کسانی است که امروز را جدی میگیرند.»
دکتر نجاری در ادامه با معرفی باشگاه دانشآموزی این پژوهشگاه، افزود: «باشگاه دانشآموزی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، با هدف پیوند دادن نوجوانان با دنیای اندیشه، پژوهش و پرسشگری، آغاز به کار کرده است؛ باشگاهی که میکوشد تا فضایی علمی، پویا و الهامبخش فراهم آورد تا نسل جوان، پیش از ورود به دانشگاه، با طعم واقعی تفکر علمی، مطالعات انسانی و مسئولیت فرهنگی آشنا شوند. در جهانی که دانایی و خلاقیت، مهمترین سرمایهها هستند، آشنایی دانشآموزان با علوم انسانی و هنر، درک عمیقتری از جامعه، فرهنگ، هویت و اخلاق به آنان میبخشد و قدرت تحلیل، گفتوگو و انتخاب آگاهانه را در آنها پرورش میدهد. این باشگاه پلی است میان آموزش رسمی و دنیای پژوهش؛ جایی که معلمان و دانشآموزان میتوانند در کنار یکدیگر، تجربهای تازه از یادگیری مشارکتی و علمی را تجربه کنند.
امیدوارم این حرکت، گامی باشد در مسیر تربیت انسانهایی اندیشمند، مسئول و خلاق که نهتنها پرسش میکنند، بلکه جستوجو، تجربه و نقد را نیز میآموزند.»
سینما، ادبیات و جهانِ آینده؛ نوری در تاریکی
در ادامه دکتر نجاری به ارائه کارگاه خود با عنوان: «سینما، ادبیات و جهانِ آینده» پرداخت و گفت: «در میان هیاهوی بیپایان قرن بیستویکم، جایی که فناوری و سرمایهسالاری چهرههای زندگی را دگرگون کردهاند، ادبیات و سینما همچنان چون فانوسهایی روشن در تاریکی میدرخشند. آنها نه تنها بازتابدهنده رنج و امید انساناند، بلکه آموزگاران خاموشی هستند که آینده را با درسهای گذشته و حال، بارور میکنند.
ادبیات، از قصههای مادربزرگها و لالاییهای مادران گرفته تا داستانهای مدرن، از «دن کیشوت» سروانتس تا «صد سال تنهایی» مارکز، تجربه زیسته انسان را در قالب کلمات شکل داده است. این آثار به ما یاد دادهاند که انسان، در هر شرایطی، موجودی روایتگر است؛ کسی که با داستان زنده میماند و از دل رنجها معنا میسازد. ادبیات ما را با دیگران همدل میکند، تفاوتها را میپذیرد و انسان را به خودآگاهی دعوت میکند. در دنیایی که سرعت و سطحینگری بر آن غلبه دارد، ادبیات هنوز به ژرفای دلها نفوذ میکند و سکوتی پرمعنا میان آدمیان میآفریند. از دیگر سو، سینما، وارث قرن بیستم، تجسمی از این روایتگری است. از چشمان آیندهبین چارلی چاپلین تا تا امیدِ انسانی در آثار عباس کیارستمی، جهان را برای ما قابل لمستر کرده است. سینما، بهویژه در دوران بحران، به ما آموخته که انسان میتواند بایستد، ببخشد، مقاومت کند و رویا ببافد و این یعنی چیزی شبیه زندگی!
در عصر هوش مصنوعی، بحران زیستمحیطی، و بیثباتی سیاسی، آینده جهان بیش از پیش نیازمند صداقت و تخیل است؛ چیزی که ادبیات و سینما آن را در اوج ارائه میدهند. این دو هنر، نهتنها آیینهدار وضع موجود، بلکه آیینهبینِ زندگی فردا هستند. آنها به ما میآموزند چگونه ببینیم، چگونه بفهمیم، و مهمتر از همه، چگونه امیدوار بمانیم. ادبیات و سینما درسهایی دارند که ماشینها هرگز نخواهند آموخت: همدلی، رنج، عشق و گمگشتگی. و شاید اگر آیندهای روشن در پیش باشد که باور دارم که هست، از دل همین درسها یعنی ادبیات، تئاتر و سینما سر برخواهد آورد. پس آن را در روزگار نوجوانی بسیار جدی بگیرید و بیش و پیش از سالهای عمرتان با آنها زندگی کنید و به زندگی معنا ببخشید.»
شناخت علم اقتصاد در دنیای معاصر
بخش بعدی کارگاهها، کارگاه سواد اقتصادی با تدریس دکتر لیلا سادات زعفرانچی و دکتر ابراهیم التجایی بود. در ابتدا دکتر لیلاسادات زعفرانچی، رئیس پژوهشکده اقتصاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، به معرفی پژوهشکده اقتصاد، گروههای پژوهشی، اعضای هیئت علمی و فعالیتهای پژوهشکده پرداخت و افزود: «علم اقتصاد یکی از مهمترین دانشهایی است که در دنیای امروز، نقش بزرگی در زندگی فردی و اجتماعی انسانها دارد. اقتصاد به ما کمک میکند بفهمیم چگونه میتوانیم با منابع محدود، نیازهای نامحدود خود را مدیریت کنیم. این علم به بررسی تولید، توزیع و مصرف کالاها و خدمات میپردازد و به ما یاد میدهد چگونه تصمیمهای مالی بهتر در خانواده و جامعه بگیریم. برای دانشآموزان دبیرستانی، آشنایی با مفاهیم ابتدایی اقتصاد نهتنها به درک بهتر مسائل روزمره مانند تورم، بیکاری یا بودجهبندی کمک میکند، بلکه پایهای محکم برای انتخاب رشتههای دانشگاهی مرتبط فراهم میسازد. همچنین در زندگی آینده، داشتن درک اقتصادی، مهارتی حیاتی برای موفقیت در کسبوکار، سرمایهگذاری و برنامهریزی مالی شخصی است و گامی مؤثر برای ساختن آیندهای آگاهانهتر، هدفمندتر و موفقتر است. کسی که درک بهتری از اقتصاد دارد، میتواند بهتر بودجهبندی کند، تصمیمات مالی درستتری بگیرد و در شرایط اقتصادی گوناگون، راهکارهایی منطقی بیابد.
بهطور خلاصه، شناخت علم اقتصاد یعنی شناخت بهتر دنیایی که در آن زندگی میکنیم. با یادگیری آن، شما میتوانید در آینده تحصیلی و شغلی موفقتر برای خود باشید؛ و فردی آگاهتر، مسئولتر و کارآمدتر در جامعه باشید.»
علم اقتصاد
سپس دکتر ابراهیم التجایی -عضو هیئت علمی پژوهشکده اقتصاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی- کارگاه خود را آغاز کرد. شکل کارگاه تعاملی بود و دانشآموزان دانستههای خود را درباره علم اقتصاد بازگو کردند و تقریباً همه به این تعریف اشاره کردند: تخصیص منابع محدود به خواستههای نامحدود.
دکتر التجایی به بازتعریف دانش اقتصاد پرداخت و تلاش کرد اشکالات کتابهای درسی را به معلمان و دانشآموزان نشان دهد و در نهایت دانشآموزان به تعریفی جدید از علم اقتصاد رسیدند یعنی: علم مطالعه رفتار انسان از دیدگاه اقتصادی و با روشهای اقتصادی.
دکتر التجایی با معرفی علم اقتصاد و اهداف آن افزود: «علم اقتصاد به بررسی تولید، توزیع و مصرف کالاها و خدمات میپردازد و اهداف اصلی آن تحلیل رفتار اقتصادی افراد و نهادها است. هدف نهایی علم اقتصاد توسعه رفاه اجتماعی و بهبود کیفیت زندگی افراد جامعه است. این علم با تحلیل دادهها و اعمال نظریههای مختلف، به دولتها و سازمانها کمک میکند تا تصمیمات بهتری برای سیاستگذاری اقتصادی اتخاذ کنند و به بهینهسازی توزیع منابع در جامعه بپردازند.در نتیجه شناخت علم اقتصاد نقش مهمی در بهبود شرایط اجتماعی و اقتصادی کشورها ایفاء میکند و به عنوان ابزاری برای تحلیل و تصمیمگیری در دنیای پیچیده امروز شناخته میشود.»
وی با مثالهای سادهای که برای دانشآموزان قابل درک بود به عینیسازی این مباحث پرداخت. برای مثال: نگاه به فعالیت روزمره مسواک زدن میتواند از دیدگاه اقتصادی صورت بگیرد و نتیجه این باشد که مسواک نزدن موجب افزایش هزینههای بهداشت و درمان خواهد شد.
ادامه کارگاه جذابتر شد و بحث درباره مفاهیم تخصصی مانند: رُجحان زمانی یا نرخ رجحان زمانی در اقتصاد با طراحی پرسشهایی پیش رفت.
«یک دسته پرسش اولیه به این شکل مطرح شد: 1. اگر قرار است ۵۰ دلار کادو بگیرید امروز میخواهید یا ماه آینده؛ 2. امروز ۵۰ دلار بگیرید یا ماه آینده ۵۳ دلار بگیرید؟ 3. میخواهید امروز امروز ۵۰ دلار بگیرید و ماه آینده ۶۰ دلار؟ الی آخر.
سپس همین پرسشها درباره ریال مطرح شد مثلاً امروز یک میلیون دریافت کنید و ماه آینده یک میلیون و پنجاه؟ یا امروز یک میلیون دریافت کنید و ماه آینده یک میلیون و صد الی آخر.
دانشآموزان پاسخهای خود را نوشتند فهرست کردند و اعلام کردند. سپس دکتر التجایی پاسخها را دستهبندی کردند و به دانشآموزان نشان داد که چگونه متغیرهای بسیاری در انتخابهای آنها دخیل بوده است و علم اقتصاد این متغیرها را مطالعه میکند. متغیرهایی مانند: سرمایهگذاری، اقتصاد پویا، ارزش دلار، ارزش ریال، ذهن اقتصادی، محیط اجتماعی، پسانداز، سود بانکی و غیره.
در نهایت دانشآموزان آموختند که این انتخابها، همان رجحان زمانی است و عوامل زیادی بر آن تاثیرگذار است که در فهرست متغیرها قابل مشاهده است.»
آینده ایران در گرو دانشآموزان آگاهی است که استعمار را بشناسد، ابزارهایش را تحلیل کند و در برابر آن بایستد.
حفظ هویت فرهنگی و مقاومت در برابر استعمار
بخش بعدی هفتمین باشگاه دانشآموزی، دیدار معلمان و دانشآموزان شرکت کننده در باشگاه با دکتر موسی نجفی-رئیس پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی بود که برگزاری این باشگاه را از اهداف بزرگ پژوهشگاه علوم انسانی در دو حوزه مسئولیت اجتماعی و کاربردیسازی علوم انسانی خواند. سپس افزود: «تمدن ایرانی با پیشینهای کهن، همواره نقش مهمی در حفظ هویت فرهنگی و مقاومت در برابر استعمار ایفاء کرده است. از نهضت تنباکو تا انقلاب اسلامی، مردم ایران با تکیه بر ریشههای تمدنی، در برابر نفوذ بیگانگان ایستادگی کردهاند. در مقابل، کشورهایی مانند عراق پس از اشغال نظامی، به دلیل وابستگی به قدرتهای خارجی، دچار بحران هویت و بیثباتی شدند. امروز نیز در برابر استعمار نو، حفظ هویت ایرانی نیازمند آگاهی تاریخی، خودباوری فرهنگی و تلاش همهجانبه نهادهایی چون خانواده، آموزشوپرورش و رسانههاست.»
دکتر نجفی در پایان با اشاره به دانشآموزان و معلمان گفت: «در دنیایی که جهانیشدن گاه به قیمت فراموشی ریشهها تمام میشود، بیش از هر زمان دیگری نیاز داریم تا به هویت خود بازگردیم؛ نه از سر تعصب، بلکه برای حفظ اصالت و تنوع فرهنگی. این بازگشت، به معنای بستن درها به روی دنیای جدید نیست، بلکه فرصتی است برای بازتعریف هویت ایرانی در جهان معاصر؛ و پاسداری از تمدن و هویت ایرانی، مسئولیتی است همگانی. این وظیفه بر دوش خانواده، آموزشوپرورش، رسانهها، دانشگاهها و سیاستگذاران فرهنگی قرار دارد تا با پرورش آگاهی تاریخی و زیباییشناختی در نسل جوان، آیندهای بسازند که هم ریشهدار و هم رو به آینده باشد و پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به سهم خود گامهای نخستین را با برگزاری باشگاه دانشآموزی برای شناخت صحیح از هویت و خودباوری و امید به دانشآموزان و معلمان برداشته است و دستمان برای همراهی گشوده است.»
پدیده استعمار
سپس کارگاهها، با کارگاه استعمارشناسی با تدریس دکتر فرهاد زیویار ادامه پیدا کرد. دکتر زیویار –رئیس مرکز تحقیقات امام علی(ع) پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی- با معرفی پدیده استعمار گفت: «درک استعمار و شناخت ابزارها، اهداف و پیامدهای آن، یکی از مهمترین سرفصلهایی است که باید در آموزش دانشآموزان ایرانی گنجانده شود. استعمارشناسی نهتنها در بررسی گذشته ملتها کاربرد دارد، بلکه در تحلیل وضعیت کنونی جهان و شناخت سیاستهای سلطهطلبانه نیز اهمیت حیاتی دارد. برای دانشآموزان ایران، که در کشوری با تاریخچهای غنی از مقاومت در برابر استعمار زندگی میکنند، این شناخت زمینهساز درک عمیقتری از استقلال ملی و اهمیت حفظ آن است. انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷، یکی از نقاط عطف تاریخ معاصر در مبارزه با استعمار و نفوذ بیگانگان بود. مردم ایران با رهبری امام خمینی(ره) نظام وابسته به غرب را سرنگون کردند و جمهوری اسلامی را با شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بنا نهادند. پس از آن، سیاستهای کلان کشور بر مبنای قطع وابستگی به قدرتهای خارجی، بهویژه آمریکا و تقویت هویت ملی و دینی استوار شد. ایران باوجود تحریمها و فشارهای بینالمللی، توانسته است بخش زیادی از ظرفیتهای علمی، نظامی و اقتصادی خود را بومیسازی کند.
دکتر زیویار در ادامه به تشریح وضع کشور عراق پرداخت و گفت: « کشور همسایهمان عراق، پس از اشغال آمریکا، دچار نوعی وابستگی شدید به قدرتهای خارجی شد. ساختار سیاسی این کشور متزلزل و مبتنی بر سهمخواهی گروههای مختلف قومی و مذهبی است که بسیاری از آنها از خارج هدایت میشوند. ناامنی، فساد اداری، و ناتوانی در تصمیمگیری مستقل از چالشهای جدی عراق امروز است. در حالی که ایران طی دهههای گذشته توانسته است با وجود تحریمها و فشارها، به پیشرفتهایی در صنایع دفاعی، پزشکی و هستهای دست یابد، عراق هنوز درگیر مسائل ابتدایی امنیت و ثبات داخلی است. برای دانشآموزان ایرانی، بررسی این تفاوتها نشان میدهد که استعمار و نفوذ بیگانگان صرفاً از طریق اشغال نظامی رخ نمیدهد، بلکه میتواند با تضعیف فرهنگ ملی، تحمیل الگوهای سیاسی و اقتصادی و ایجاد وابستگیهای ساختاری نیز صورت گیرد. استعمارشناسی به آنها میآموزد که چگونه ملتها با هوشیاری، بصیرت سیاسی و تکیه بر توان داخلی میتوانند مسیر استقلال و پیشرفت را طی کنند. پس آشنایی با استعمارشناسی نهتنها بخشی از آموزش تاریخی و سیاسی دانشآموزان است، بلکه نوعی تربیت فکری برای حفظ عزت و استقلال آینده کشور بهشمار میرود. آینده ایران در گرو شما، نسل آگاهی است که استعمار را بشناسد، ابزارهایش را تحلیل کند و در برابر آن بایستد.»
استعمارشناسی؛ دانشی برای شناخت سلطه و ساختن آیندهای روشن
بخش بعدی کارگاهها، کارگاه استعمارشناسی: زمینههای تاریخی و سیاسی با تدریس دکتر روحاله سلگی بود.
دکتر سلگی – مدیر گروه پژوهشی جامعه و امنیت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی- ابتدا از تلاشهای دکتر زهرا حیاتی و دکتر محمد نجاری برای برگزاری هدفمند باشگاههای دانشآموزی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تقدیر کرد. سپس با بررسی علمی استعمارشناسی گفت: «استعمارشناسی، شاخهای میانرشتهای از علوم انسانی است که به بررسی دقیق و نقادانه روندهای استعمار، ابزارهای سلطه، و پیامدهای آن بر ملتها و فرهنگها میپردازد. این دانش با رویکردی تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به تحلیل سازوکارهایی میپردازد که قدرتهای استعماری برای تسلط بر منابع، ذهنها و هویت ملتها به کار بردهاند. استعمار نه تنها با اشغال سرزمین و تحمیل قراردادهای استعماری نمود پیدا کرده، بلکه در قالبهای پیچیدهتری مانند استعمار فکری، فرهنگی و اقتصادی نیز ادامه یافته است؛ چیزی که امروزه با اصطلاح «نئواستعمار» شناخته میشود. برای دانشآموزان رشته علوم انسانی در ایران، آشنایی با استعمارشناسی ضرورتی جدی و حیاتی است. چرا که بسیاری از واقعیتهای تاریخی، فرهنگی و حتی آموزشی در جامعه ما، بدون شناخت نقش استعمار و استعمارگران قابل درک نیست. درک بهتر از قراردادهایی چون گلستان، ترکمانچای، و ۱۹۱۹، یا تحولات ناشی از کودتای ۲۸ مرداد، بدون تحلیل حضور قدرتهای استعماری ناقص خواهد بود. استعمارشناسی به ما نشان میدهد چگونه استعمارگران از طریق تفرقهافکنی، تحریف تاریخ، القای خودباختگی فرهنگی، و وابستهسازی اقتصادی تلاش کردند ملتها را از درون تهی کنند و خود را بهعنوان ناجی و الگو معرفی کنند. یکی از مهمترین جنبههای استعمارشناسی، نقد روایتهایی است که قدرتهای استعماری درباره ملتهای تحت سلطه ساختهاند؛ روایاتی که با جعل، سانسور، تحقیر و تحریف، تصویر ملتها را به نفع منافع استعمار ترسیم میکردند. برای دانشآموز ایرانی، آگاهی از این فرآیند، به معنای بیداری در برابر تلاشهایی است که امروزه نیز در رسانهها، نظامهای آموزشی بینالمللی، و سیاستهای فرهنگی جهان غرب ادامه دارد. این آگاهی کمک میکند تا دانشآموزان به میراث فرهنگی و تاریخی خود با نگاهی ژرفتر و مسئولانهتر بنگرند.
دکتر سلگی در ادامه به انقلاب اسلامی ایران پرداخت و افزود: «انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ نقطه عطفی در تاریخ معاصر کشور ما و حتی جهان اسلام بود. این انقلاب، تلاشی بزرگ برای رهایی از سلطه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بیگانگان و بازسازی هویت اسلامی-ایرانی بر پایه عدالت، استقلال و کرامت انسانی بود. در جهانی که قدرتهای بزرگ همچنان در پی تسلط بر ملتها هستند، انقلاب اسلامی الگویی برای مقاومت، خودباوری و پیشرفت مستقل به شمار میرود. برای دانشآموز علوم انسانی، شناخت این انقلاب و پیامدهای آن تنها یک بخش از تاریخ نیست، بلکه دروازهای به درک مفهوم «امید» در شرایطی سخت و پیچیده است. نسلی که در فضای ناامیدی، فشار اقتصادی، تحریمهای ظالمانه و جنگ تحمیلی رشد کرد، توانست با اتکاء به ایمان، آگاهی و روحیه استقلالطلبی، ایران را به جایگاهی جدید در عرصه جهانی برساند. در این میان، رشد علمی، توسعه زیرساختها، پیشرفتهای فناورانه و گسترش مشارکت مردمی، همگی نشانههایی از آیندهای روشن هستند که با آگاهی و مسئولیتپذیری نسل جدید، میتواند ادامه یابد. پس شناخت استعمار، تنها نگاهی به گذشته نیست؛ ابزاری برای ساختن آینده است. دانشآموز آگاه، کسی است که گذشته را تحلیل میکند تا در برابر اشکال مدرن سلطه بایستد و مسیر پیشرفت کشورش را بر پایه هویت، فرهنگ، و عدالت ترسیم کند. امروز، در پرتو انقلاب اسلامی، امکان ساختن ایرانی آباد، آزاد و مستقل فراهم است؛ اما این آینده روشن نیازمند ذهنهایی بیدار، دلهایی پرامید، و اندیشههایی آزاد است. آینده ایران را شما نوجوانان دانشآموز با ایمان، آگاهی، عدالتخواهی و باور به قدرت ملت بزرگ ایران خواهید ساخت.»
علوم انسانی، رکن اساسی در شکلگیری، تداوم و تعالی تمدنها
بخش بعدی کارگاهها، کارگاه جایگاه علوم انسانی در نظام تمدنی با تدریس دکتر سیدرضا حسینی بود.
دکتر حسینی – رئیس مرکز اسناد فرهنگی آسیای پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی- با بررسی نقش و جایگاه علوم انسانی گفت: «علوم انسانی، به عنوان دانش مطالعه انسان و جامعه، رکن اساسی در شکلگیری، تداوم و تعالی تمدنهاست. برخلاف تصوری که علوم انسانی را دانشی غیرکاربردی و در حاشیه تصور میکند، تجربه تاریخی تمدنهای بزرگ نشان میدهد که پشتوانه فکری، فلسفی و فرهنگی هر تمدنی، علوم انسانی بوده است.
در نظام تمدنی، علوم انسانی وظیفه هدایتگری، معناپردازی، تبیین ارزشها و تفسیر واقعیتهای اجتماعی را بر عهده دارد. سیاست، اقتصاد، آموزش و رسانه بدون مبانی نظری و فلسفیِ نشأتگرفته از علوم انسانی، صرفاً ابزاری کور و گاه ویرانگر خواهند بود. از این منظر، علوم انسانی نقشی هدایتی و تمدنساز دارد. در مورد ایران، که خود وارث تمدنی دیرینه و صاحب مکتبهای فکری غنی در حوزههای فلسفه، کلام، عرفان و تاریخ است، علوم انسانی باید بیش از پیش به بومیسازی مفاهیم، احیای میراث فکری و پاسخگویی به نیازهای امروز جامعه ایرانی بپردازد. یکی از ضعفهای اساسی نظام دانشگاهی و سیاستگذاری در ایران، کمتوجهی به تحول در علوم انسانی با رویکرد تمدنساز است؛ در حالی که احیای تمدن نوین اسلامی – که در اسناد بالادستی نظام نیز مورد تأکید است – بدون تحول و تقویت علوم انسانی ممکن نیست. بنابراین، بازتعریف علوم انسانی بر مبناء نیازهای بومی، تقویت نهادهای علمی و نظری، و توجه به پیوند میان اندیشه، فرهنگ و قدرت، شرط لازم برای بازیابی جایگاه تمدنی ایران در عصر حاضر است. بنابراین علوم انسانی، به عنوان دانشی که انسان، جامعه و معنا را مورد واکاوی قرار میدهد، نقشی بیبدیل در بنیانگذاری، جهتدهی و استمرار تمدنها دارد. تمدن بدون پشتوانه فکری، ارزشی و معرفتی، همچون ساختمانی بدون پی است. از این رو، علوم انسانی نه در حاشیه که در قلب نظام تمدنی قرار دارد. در ایران، سابقه درخشان علوم انسانی را میتوان در آثار بزرگانی چون فارابی، ابنسینا، خواجه نصیرالدین طوسی و علامه طباطبایی مشاهده کرد؛ اندیشمندانی که با تلفیق حکمت، عقلانیت و معنویت، بسترهایی برای تمدنسازی اسلامی فراهم آوردند. این ظرفیت فکری، در دل سنت اسلامی و تجربه تمدنی ایران، وجود داشته و دارد. با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، فرصتی تازه برای بازتعریف نقش علوم انسانی در مسیر تمدنسازی اسلامی پدید آمد. دانشگاهها و مراکز علمی ایران پس از انقلاب، گامهایی در جهت تولید فکر و اندیشه برداشتهاند، اما چالشهایی چون تقلید از الگوهای غربی، نبود نظریهپردازی بومی و ضعف در پیوند دادن علوم انسانی با مسائل واقعی جامعه، هنوز وجود دارد. تحقق تمدن نوین اسلامی بدون بازسازی علوم انسانی اسلامی ایرانی ممکن نیست.»
رئیس مرکز اسناد فرهنگی آسیا در ادامه به دانشآموزان گفت: «نوجوانِ امروز، آیندهساز فرداست. اگر میخواهید در بنای ایران قدرتمند و پیشرفتهای نقش داشته باشید که در آن اخلاق، عدالت، علم و معنویت همزمان رشد کنند، از اکنون به اهمیت علوم انسانی توجه کنید. پرسشگری، مطالعه تاریخ، فلسفه، جامعهشناسی و دین را دستکم نگیرید. آینده تمدن ایرانی-اسلامی، نیازمند جوانانی است که هم با دل به ایمان گره خوردهاند و هم با ذهنی روشن، آماده تفکر و تحول هستند.»
فلسفه و جهان نوجوانی
بخش بعدی کارگاهها، کارگاه فلسفه و جهان نوجوانی با تدریس دکتر روحاله کریمی - مدیر تحصیلات تکمیلی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی- بود.
در این نشست تلاش شد از طریق چند فعالیت و بازی عملی، به دانشآموزان نشان داده شود که چگونه فلسفه، از طریق آموزش و پیوند با مهارتهای تفکر، که از مهمترین مهارتهای ضروری در عصر حاضر بهشمار میآیند، میتواند با حوزه عمل و کاربرد ارتباط برقرار کند. همچنین با اجرای نمونههایی از شیوههای نوین آموزش فلسفه که امروزه در کشورهای پیشرو آموزشی رواج دارد، سعی شد الگویی مناسب برای آموزش مؤثر این رشته ارائه شود.
در آغاز کارگاه، دکتر کریمی، با طرح چند سؤال ساده ولی بنیادین مانند «آیا همیشه حقیقت بهتر از دروغ است؟» یا «آیا ما آزادیم هر کاری که بخواهیم انجام دهیم؟»، تلاش کرد تا ذهن دانشآموزان را از فضای صرفاً درسی به سمت تفکر فلسفی و پرسشگری سوق دهد.
در این بخش، به مفاهیمی چون تفکر انتقادی، تفکر خلاق و گفتوگوی عقلانی پرداخته شد و شرکتکنندگان با مثالهایی ملموس از زندگی خود، با اهمیت این مهارتها آشنا شدند. سپس برای تقویت درک عمیقتر، چند بازی و فعالیت گروهی طراحی و اجرا شد. از جمله بازی «نقشه اندیشه» که در آن دانشآموزان میبایست مسیر منطقی یک استدلال را با ترسیم و طبقهبندی مفاهیم مشخص کنند. همچنین در بازی دیگری درباره شجاعترین و تاثیرگذارترین فرد، از بین شخصیتهای آشنا برای نوجوانان، تعدادی نام برده میشد و سپس دانشآموزان باید از موضعی خاص خود، فردی را انتخاب و از او دفاع میکرد و دیگران با طرح پرسشهای نقادانه، نظر او را به چالش میکشیدند» این فعالیتها باعث تقویت اعتماد به نفس، تفکر مستقل، شنیدن نظرات متفاوت و تمرین استدلال منسجم در دانشآموزان خواهد شد که از اهداف باشگاه دانشآموزی است..
زندگی: اساسیترین پرسش در نوجوانی
پایانبخش کارگاهها، کارگاه انسان و معنای زندگی با تدریس دکتر امیر صادقی -عضو هیئت علمی پژوهشکده فلسفه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی- بود.
در ابتدای کارگاه از دانشآموزان خواسته شد در برگههایی که در دست دارند به دو پرسش پاسخ بدهند:
۱. بزرگترین ترسشان در زندگی چیست؟
۲. مهمترین پرسشی که در زندگی میخواهند پاسخش را بدانند و ذهن آنها را درگیر کرده چیست؟
این آغاز، هم مشارکت عاطفی ایجاد میکرد، هم دانشآموز را درگیر میساخت و ذهن او را به سمت «معنای زندگی» سوق میداد.
۱. پرسش اول: بزرگترین ترس زندگی؛
بُعد وجودی و احساسی را فعال میکند؛ که در پرسش و پاسخ به مسئله مرگ، تنهایی، بیارزشی، شکست و... اشاره شد.
۲. پرسش دوم: مهمترین مسالهای که ذهنشان را مشغول کرده؛
تأثیر این پرسشها بر روی دانشآموزان کاملاً مطابق با سنت سقراطی است؛ یعنی از دل زندگی خود دانشآموز، فلسفه آغاز میشود و کارگاه را به رویدادی گفتوگو محور تبدیل کرد.
در مرحله بعد ضمن آنکه به سنّت فلسفه به دانشآموزان تأکید شد: در مواجهات فلسفی «پاسخ درست یا غلط نداریم»، پاسخها جمعآوری شد و به صورت تصادفی مجدد بین آنها توزیع شد.
سپس از دانشآموزان پرسیده شد «چه کسی فکر میکند پاسخهای عمیقتر، اساسیتر و بنیادیتری دراختیار دارد؟» چند مورد از پاسخها (با اجازه افراد و ناشناس) روی تخته آورده شد و کلاس به پرسش درباره آنها دعوت شد. با دانشآموزان درباره وجه اشتراک همه پاسخها، بحث شد و از سوی دانشآموزان «زندگی» به عنوان وجه اشتراک آنها معرفی شد. سپس به مفهوم فلسفی «معنا» به صوررت گفتوگومحور پرداخته شد و جابهجایی برگههای ناشناس و قضاوت درباره عمق پاسخها حاوی نکات زیر بود:
- ناشناس بودن: باعث میشود دانشآموزان بدون ترس از قضاوت، پاسخهای صادقانه بدهند و بدون پیشداوری درباره افراد، به محتوا توجه کنند؛
- جابهجایی اتفاقی: به عنصر تصادف هستیشناسانه اشاره دارد؛ اینکه گاهی بار سنگینترین پرسشها را کسانی بر دوش میکشند که حتی نمیشناسیمشان؛
- دعوت به قضاوت درباره «عمق» پرسش: دانشآموزان درباره معیارهای «سؤال عمیق» فکر میکنند:
- آیا پرسشی درباره مرگ، عمیقتر از پرسشی درباره خوشبختی است؟
- آیا پرسش وجودی، ضروریتر از پرسش اخلاقی است؟
در مرحله بعد با طرح چند پرسش و ضمن درج روی تخته از دانشآموزان دعوت شد به آن پرسشها پاسخ دهند. این فعالیت نقطه گذار از جمعآوری تجربیات فردی به گفتوگوی جمعی بود و اجرای آن کارگاه را از
حالت احساسی و ذهنی اولیه، به تفکر فلسفی فعال و مشارکتی وارد کرد
در بخش پایانی کارگاه دکتر امیر صادقی، محقق و پژوهشگر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، به دانشآموزان گفت: «با یک تمرین فلسفی درمییابیم که معنای زندگی میتواند یا در بیرون از ذهن و هستی انسان وجود داشته باشد و آدمی با تلاش برای کشف آن، مسیر معنایابی را طی کند، یا اینکه این معنا از درون خود انسان ساخته میشود و انسان خود وظیفه ساختن آن را برعهده دارد، بدون آنکه در بیرون و عالم خارج قابل جستوجو باشد؛ تفکر بر سر این دو انتخاب برانگیخته می شود که اساس کار فلسفی یعنی «حیرت» را تشکیل می دهد تا انسان بتواند پرسشهای خود را برای فلسفه زندگی، انتخاب و سامان دهد.
دیدار المپیادیهای ادبی با دکتر تقی پورنامداریان
بخش دیگری از هفتمین باشگاه دانشآموزی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دیدار دانشآموزان المپیادی علوم انسانی با دکتر تقی پورنامدایان، استاد برجسته زبان و ادبیات فارسی، در محل کتابخانه اهدایی ایشان به پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بود. برگزیدگان المپیاد ادبی دانشآموزی، در دیدار با دکتر پورنامداریان روز معلم را به ایشان تبریک گفتند و پرسشهای خود را درباره زبان و ادبیات طرح کردند. استاد پورنامداریان نیز برای آمادهکردن اذهان دانشآموزان چند بیت از این غزل مولوی را خواند:
اه چه بیرنگ و بینشان که منم/ کی ببینم مرا چُنانکه منم/ کی شود این روان من ساکن/ اینچُنین ساکن روان که منم.
سپس، پرسشهای خُردتری ناظر به این ابیات طرح کرد تا توجه دانشآموزان به مسئلههای جدیدتری نسبت به یافتههای پیشین خود جلب شود. پرسشهایی مانند اینکه: بیرنگ بینشان یعنی چه؟ وقتی شاعر خود را بیرنگ و بینشان میداند چه منظوری دارد؟ ساکنِ روان به چه معناست؟ چگونه ممکن است شاعر هم ساکن باشد هم روان؟ و اینکه آیا میتوانید چُنین اشعاری را براساس صناعات ادبی که در دبیرستان خواندهاید توضیح دهید؟ پس از آمادگی ذهنی دانشآموزان، استاد پورنامداریان درباره زبان، کارکردهای زبان و اهمیت بافت کلام توضیح داد و نشان داد چگونه میتوان با درنظر گرفتن بافت کلام، اشعار کلاسیک را فهم کرد. دقایق پایانی ابن دیدار به پرسش و پاسخ دانشآموزان از دکتر پورنامداریان گذشت. در پایان این این بخش، کتابهای اهدایی دکتر موسی نجفی، رئیس پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی، به دانشآموزان المپیادی اهداء شد.
بازدید از کتابخانه مرکزی پژوهشگاه
بازدید از کتابخانه مرکزی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، بخش پایانی هفتمین باشگاه دانشآموزی، بود که با استقبال دانشآموزان مواجه شد و همکاران کتابخانه نیز با صبر و دقت به معرفی کتابخانه، بخشها و خدمات قابل ارائه در آن پرداختند. دانشآموزان نیز با نحوه جستوجوی منابع در کتابخانه، شیوه عضویت و امانتگیری کتاب آشنا شدند.
در پایان ذکر این نکته ضروری است، پیش از این شش باشگاه دانشآموزی دیگر از سوی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با حضور دانشآموزان نخبه «استان قم، شهر قم، و مدارس میزان، فرهنگ (منطقه2 تهران)، کودکان کار، پارسی پاکاندیش (منطقه13تهران)»، برگزار شده بود و بهزودی کتاب «باشگاه دانشآموزی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ ساختار، وظایف، اهداف، گزارش عملکرد» بهعنوان یک سند راهبردی از سوی پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی با همکاری معاونت علمی ریاست جمهوری منتشر خواهد شد./پایان
پیوند و پوشه شنیداری سخنرانیها(چندرسانهای)
نظر شما :