مصاحبه دکتر پارسا با خبرگزاری ایکنا
فروغ پارسا بیان کرد:
تغییرات اخیر رشته علوم قرآنی؛ در جهت انزوا یا کارآمدی؟
گروه اندیشه ــ رئیس پژوهشکده مطالعات قرآنی معتقد است که تغییرات جدیدی که از سوی وزارتخانه در خصوص رشته علوم قرآن و حدیث انجام شده است این رشته را از جامعه و دیگر دانشهای الهیات جدا کرده و آن را منزویتر از قبل میکند.
تغییرات اخیر رشته علوم قرآنی؛ در جهت انزوا یا کارآمدی؟
فروغ پارسا، رئیس پژوهشکده مطالعات قرآنی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی در گفتوگو با ایکنا به تحلیل وضعیت رشته علوم قرآن و حدیث پرداخته و در همین راستا، تغییرات و اصلاحات اخیر این رشته را مورد ارزیابی قرار داد. از نظر او پس از جدایی این رشته از الهیات در سال ۱۳۶۵ این رشته در حال جزیرهای شدن است. در پی مشروح این گفتوگو را میخوانید:
ایکنا: در صورت امکان کلیتی از تغییراتی که اخیرا در رشته علوم قرآن و حدیث به عمل آمده و تبعات آن را بیان کنید.
آنچه برای ما در حوزه علوم قرآنی مهم است، این است که وزارتخانه عطف یعنی وزارت علوم تحقیقات و فناوری یک راهی ایجاد کند که تعداد مراکز علوم قرآنی که میخواهند کارشناسی، ارشد و دکتری ارائه کنند، تحت یک ضابطه، استاندارد و معیار درستی درسها را عرضه کنند.
ما بیش از ۲۳۰ مرکز قرآنی داریم. این تعداد مرکز خیلی زیاد است و اگر با سال ۱۳۴۴ مقایسه بکنید که یک مرکز و سال ۱۳۴۶ که تنها دو مرکز دانشکده الهیات مشهد و دیگری دانشکده الهیات تهران بودند و حتی با سال ۱۳۶۵ که تعداد این مراکز بیش از انگشتان دو دست نبود، امروز افزایش ۲۰۰ درصدی را شاهد هستید و اولین کار از نظر علوم قرآنی این است که تعداد این مراکز را محدود کنند.
این بدان خاطر است که این حجم زیادی از دانشجویی که میگیرند بازار کار ندارد و شما شاهد هستید در این حوزه چه میگذرد و این تعداد بسیار زیاد باعث شده است که وزارت علوم نتواند روی اینها نظارتی داشته باشد. شما میتوانید روی مراکز محدود نظارت داشته باشید که چه درسهائی ارائه میشود و چه نقدهایی دارید اما در شهرستانهای دوردست وزارت عطف چنین کنترلی را مطمئنا نخواهد داشت و ما از طریق پایاننامههایی که آنجا ارائه میشود، متوجه میشویم که درسها بسیار در سطح پائین ارائه میشود و حتی برخی مواقع امتحان هم گرفته نمیشود و به هر حال مقطع کارشناسی در شرایطی ارائه میشود که در حد استانداردهای وزارت علوم و دانشکدههایی که از اول این رشته را ارائه میدادهاند نیست.
در خصوص دروسی که در کارشناسی ارائه میشود باید بگویم که این رشته را به صورت یک جزیره درآورده است. در واقع از دورهای که ما درس الهیات را به ۵ گرایش در سال ۶۵ تقسیم کردیم، با این قضیه مواجه شدیم. رشته الهیات از این سال به بعد شامل علوم قرآن حدیث، فقه و حقوق، ادیان، تاریخ تمدن و فلسفه شد و از آن زمان متوجه شدیم که بالاخره مجموعه دیگری با سرفصلهای دیگری ارائه میشود و اگر بخواهیم نقد و ارزیابی داشته باشیم، باید این دو مقطع را مورد نظر قرار دهیم، یعنی دورهای که این تقسیم اعمال شد و مقطعی که تغییرات جدید اعمال شده است.
وقتی که الهیات تخصصی شد، بالاخره ما یک سری دانشجویانی تربیت کردیم که در حوزه علوم قرآن و حدیث ۱۴۰ واحد گذراندند اما از کل حوزه مطالعات دینی منفک شدند. پیش از این کسی که کارشناسی الهیات را میگرفت، بالاخره یک دانش متوسطی نسبت به همه مسائلی که در حوزه دین وجود داشت، به دست میآورد، ولی در حال حاضر این رشته علوم قرآنی مانند یک جزیرهای منزوی در یک رودخانه است که با تمام حوزههای دیگر مطالعات دینی هیچ ارتباط نزدیکی ندارد.
ایکنا: تغییراتی که اخیرا انجام شده، فارغ از گسست اولیهای که گفتید، آیا در جهت تعمیق مشکل یا این انزوایی که گفتید، است و یا در جهت نوعی جمع و بازگشت به میراث اسلامی است؟
مسیری که شروع شده برعکس است، اتفاقا این تغییرات گسست را عمیق میکند و دوباره ما بیش از پیش به سمت تخصصگرایی و گرایشی کردن این رشته رفته است، یعنی ما میبینیم هر چه در دنیا مطالعات بین رشتهای در چند دهه اخیر مطرح است پیش میرود، دانشکده و مراکز قرآنی به هیچوجه حاضر نیستند که از رویکرد سنتی دست بردارند و از آن دورتر میشوند و برنامه درسی جدید به طور خاص این گسست را عمیقتر کرده است.
دانشجوی الهیات ما انگار که در انزوایی نسبت به همه مسائل دیگر که در جامعه اتفاق میافتد، است. پیش از این و در دورهای که من الهیات میگذراندم ما درس زیستشناسی و کامپیوتر و ریاضیات عمومی میگذراندیم و آن زمان یک دانشجویی که کارشناسی میگرفت این دروس را به عنوان دروس عمومی مانند زبان ادبیات و فارسی میگرفت، در این دروس روش تحقیق هم بود، این دروس دانشجو را از دنیای خارج منفک نمیکرد و باعث میشد تا دانشجوی بداند در خارج از این رشته چه خبر است. این دروسی که الان مطرح شده و برنامه درسی در سطح کارشناسی، ارشد و دکتر همین طور این گسست را عمیقتر کرده است و هر چه ما به مقاطع بالاتر میرویم این تخصصی شدن شدت و عمق مییابد و ما اصلا به سمت میانرشتهای شدن نمیرویم.
ایکنا: آیا این تخصصیشدنها به تبع به دنبال خود باز افزایش مراکز علوم قرآنی را به همراه ندارد؟ چون برخی از مراکز علوم قرآنی ممکن است برای برخی از تخصصهای خاص تاسیس شوند؟
بله، این طور شده است و ما شاهد ایجاد این مراکز تخصصی بودهایم، مثلا مرکز مطالعات تفسیری یا دانشکده علوم تفسیر؛ من عرضم این است که این به چه درد ما میخورد؟ و چه ضرورتی دارد که ما دانشکده علوم تفسیر داشته باشیم، آیا کارشناسی و بررسی کردهایم؟ بررسی که باید این چنین دانشکدهای داشته باشیم تا بتوانیم تفسیر را قوت ببخشیم. اگر به مشکلاتی که در زمینه دینی وجود دارد نگاه کنیم، باید به سمت این برویم که فلسفه دین، هرمنوتیک، نیازهای روز و انسان معاصر بدانیم؛ ما در بنبستی قرار گرفته و بحثهای سنتی که سیوطی، فیض کاشانی و دیگرانی گفتهاند را تکرار میکنیم. ما جناب علامه طباطبائی را داریم، آیا نگاه ایشان یک بعدی بود؟ بغیر از ایشان مفسران قرن چهاردهم، در دانشهای دیگری هم تخصص داشتهاند آن وقت من بیایم و دانشجو را تنها در رشته تفسیر تربیت کنم؟ این چه معنایی خواهد داشت؟
ایکنا: آیا این روند به بیفایده شدن این رشته منجر می شود؟
بله، دقیقا؛ یعنی این روند، دانشجو و دانش را از ضروریترین مسائلی که در جامعه است، منفک میکند. ما در جامعه خودمان مسائل اجتماعی و مشکلات زیادی داریم، در حوزه دین هم داریم و ما باید ارتباطی بین دانش و جامعه ایجاد کنیم، بین رشته علوم قرآن و حدیث و مسائل روز و همه تلاشمان این باشد که این ارتباط را برقرار کنیم که بتوانیم به قول شما مفید فایده باشیم، در این رشته که ۲۳۰ مرکز دارد دانشجو تولید میکند، کدام یکی از مسائل اجتماعی ما حل میشود؟ دانشجویان ما مسئله اعتبار، تورم، بیاخلاقی جامعه و ... را حل کردهاند؟
ایکنا: و یکی از مسائل همین فهم متن است.
خوب فهم متن مسائل زیادی را از پیشنیاز دارد یکی از این پیشنیازها آگاهی از مطالعات ادبی نوین است؛ دیگر پیش نیاز هرمنوتیک، مطالعات تاریخی جدید و ... است و شما اگر سرفصلهای جدید را ببینید هیچ کدام از آنها در آن دیده نمیشود.
ایکنا: فرایند اصلاحاتی که اخیرا صورت گرفته و اعتراضاتی را به همراه داشته است را چطور ارزیابی میکنید آیا در این فرایند اساتید و صاحبنظران مشارکت داشتهاند؟ آیا انتقادات و اصلاحات مورد پذیرش بوده است؟
من از این فرایند اصلاحی اطلاعی ندارم...
ایکنا: آیا به صورت آزمایشی این طرحها قبلا اجرا و آسیب شناسی شده بود؟
نه، در فرایند اصلاحات روند مقطع ارشد و دکتری از هیچ کسی دعوت نشده تا اصلاحاتی پیشنهاد شود. در کارشناسی اصلاحاتی شده است، اما در ارشد و دکتر تصمیم گرفتند تا تصمیمات دانشگاه تهران ابلاغ شود. مسئله این است که دانشگاهها استقلال خودشان را دارند و این طور نیست دستور داده شده باشد شما حتما باید این برنامه جدید را پیش ببرید و این استقلال وجود دارد که سرفصلهای قبلی را هم اجرا کنیم.
ایکنا: آیا گروههای علوم قرآن و مراکزی که نظر دارند و منفعل نیستند، با هم جلساتی دارند و روندی برای همفکری در راستای اصلاح این موارد وجود دارد؟
شما در برنامه هماندیشی انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی بودید. یکی از اهداف این انجمن آن است که این رشته را مدیریت دانش بکند و کار ما یک هماندیشی بود که از دانشگاههای مختلف آمدند و اتفاقا دکتر معارف هم بودند و ما تصمیم گرفتیم که این بحثها را به معاونت آموزشی وزیر انتقال دهیم و امیدواریم نتیجه دهد.
کلا برنامهریزی درسی سرفصلهای دروس در معاونت وزارت عطف که جز دولت است، ارائه شود و کاری که ما میکنیم این است که طبق که نامهای که داده شده است، در جلسات تغییر سرفصل شرکت کنیم که هنوز برگزار نشده است و امیدواریم که این کار پیش رود.
تغییر سرفصلهای درسی کاری زمانبر است و مقداری باید انتقاداتی انجام شده جمع شود تا وزارتخانه و حوزههای دانشگاهی به این اجماع برسد که این اصلاح صورت بگیرد.
ایکنا: این تغییرات میان رشتهای است و شما باید با رشتههای دیگر علوم انسانی و الهیات ارتباط داشته باشید، بحثی که اینجا به وجود میآید امکان چنین کاری است؟
با توجه به اینکه دانشکدهها جدا هستند و از نظر بروکراتیک این کارهای با مشکلاتی مواجه است. ما در اینجا نه از امکان که از ضرورت صحبت کنیم. ما باید دنیا را بینیم که چطور پیش میرود، دنیا دارد با مطالعات بین رشتهای پیش میرود. ما الان دانشی داریم به نام مثلا زیستشناسی فرهنگی، ما الان رشتههای دانشگاهی خودمان را که میبینیم اصلا شائبه میان رشتهای نداریم و ما تنها یک رشته مهندسی پزشکی داریم که میانرشتهای است، اما در دانشگاه اروپا و آمریکا به سراغ میانرشتهای رفتهاند به این خاطر ضرورت است.
مسائل امروز به گونهای پیچیده است که سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی که یک دانش نمیتواند به این مسائل پاسخ دهد و مجبور هستند که با دانشهای مختلف به سراغ اینها بروند، در حوزه مطالعات قرآنی نیز همین مسئله وجود دارد و ما نباید راجع به امکان آن صحبت کنیم، بلکه ما باید بدانیم که این کار ضرورت دارد و به همین منظور ما باید به صورت کلی در همه علوم و به صورت جزئی در علوم قرآنی به سراغ رویکرد میانرشتهای برویم.
منبع: ایکنا
نظر شما :