بررسی جامعه شناختی پدیده مهاجرت از رهگذر ادبیات؛ یادداشت دکتر شکوه سادات حسینی
شکوه حسینی؛ مدیر گروه مطالعات زنان پژوهشکده مطالعات اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی: «یکی از عوامل مهم در کوچ افراد یا مجموعههای بشری از جایی بهجای دیگر در طول تاریخ، احساس ناامنی ناشی از حوادث شومی همچون جنگ بوده است. در دنیای مدرن و پس از افول حاکمیتهای سنتی و شکلگیری دولت ـ ملتها (Nation-state)، کشمکش بر سر اختلافات مرزی و تغییر گسترههای جغرافیایی، جنگ و خونریزی را شدت بخشید و تاکنون هرگز مناسبات و معادلات سیاسی و فرهنگی در جهان معاصر نه تنها به این رفتارهای غیر انسانی پایان نداده، بلکه آنها را در اشکالی جدید بازتولید کرده است.
منطقه خاورمیانه به علت وجود عوامل متعدد اقتصادی، تکثر فرهنگی و تنوع دینی و مذهبی همواره از درون با حاکمیتهای دیکتاتور و از بیرون با پدیدههای استعمار و اشغال روبهرو بوده و جزو پرتنشترین مناطق جهان بهشمار میرود.
حوادث پرشماری که در کشورهای عربی به ویژه از پایان نیمه نخست قرن بیستم با اشغال فلسطین آغاز شد و در سالهای اخیر و درگیریهای پیچیده در کشورهای منطقه بالا گرفت، مهاجرت را به معضلی جدی در این کشورها تبدیل کرده است.
بررسی جامعهشناختی پدیده مهاجرت از رهگذر ادبیات، به ویژه رمان، که از آن به تعبیر لویس کوزر در کتاب جامعهشناسی در ادبیات «بهعنوانِ سند تاریخی برای درکِ بهتر یک جامعه یا دوران بهره میگیرند» رویکردی است که پژوهشگران فرهنگی میتوانند از آن برای کشف انگیزهها، آسیبها و پیامدهای ناشی از مهاجرت که خود نمایانگر بخشی از چالشهای موجود در جامعهاست، استفاده کنند.
مروری بر جریانهایی که مسائل زنان را در جهان عرب محور خود قرار داده بودند، نشانگر آن است که به رغم تفاوتهای مبنایی غرب با فرهنگ اسلامی، که موضوع حضور اجتماعی زنان به طور ویژه در آن مورد توجه قرار گرفته، از نیمه قرن نوزدهم تا کنون، این جریانها تقریبا به طور همزمان همراه با غرب به پیش رفته است. اما برخلاف دیگر جریانهای ادبی یا هنری که ریشه در غرب دارند و پس از طی مراحل ترجمه و تقلید، در روند تکامل خود به نقطهای میرسند که با تجربههای شخصی و زیسته نویسندگان بومیسازی میشود، این بخش از ادبیات اصولا ادبیات بیگانگی است و از ابتدا در زیستجهانی نامأنوس شکل میگیرد که در نسل اول مهاجران سرشار از نوستالژی وطن و احساس غربت نسبت به محل جدید است و در نسلهای بعدی آمیخته با احساس بیریشهگی و بیهویتی است که نویسنده را در ناکجاآبادی رها کرده که مشکل میتواند خود را به ساحل امنیت و آرامش برساند.
به نظر میرسد، موضوع جنسیت میتواند وجه تمایز جدی ادبیات مهاجرت میان زنان و مردان باشد، بدین معنا که عمدتا مردان و زنان مهاجر از موقعیتهایی سخن میگویند که هویت انسانی و اجتماعی آنها را به مخاطره انداخته و شخصیتها اعم از زن و مرد در فضایی مبهم و خاکستری در میان گذشته و اکنون و آینده خود سرگردانند.
اما زنان که مینویسند در همین آشفتهبازار شخصیتها و نقشها، نگاهی هم به مطالباتی دارند که همواره به نوعی تحتالشعاع تنگنظریها و تعصبات فرهنگی گفتمان مردانه قرار میگیرد و در هر صورت مسائل دیگر را بر خواستههای آنها اولویت میدهد.
گروه مطالعاتِ زنانِ پژوهشکده مطالعات اجتماعی در قالب پروژهای تحقیقاتی در نظر دارد، طی چند مرحله در سال 1397، با دعوت از چهرههای برجسته علمی و دانشگاهی در داخل و خارج از کشور، تأثیر اشکال مختلف مهاجرت را بر ابعاد گوناگون زندگی زنان مهاجر بررسی کند.
در نخستین گام و همزمان با برگزاری سیویکمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، با حمایت شایسته کمیته بینالملل نمایشگاه و همراهی انجمنهای علمی نقد ادبی و نقد ادب عربی، با حضور دو استاد عرب و چهار استاد و منتقد ادبی ایرانی در دو جلسه در روزهای دهم و پانزدهم اردیبهشت، رمان زنان مهاجر ایرانی و عرب مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد.»
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)
نظر شما :