یادداشتی از دکتر مهدوی زادگان؛ مسأله مدیریت خانواده سیال/ ویژگی مدرنیته سرگردانی است
ویژگی مدرنیته سرگردانی در فضای بی انتهای تاریکی است. مدرنیته خود سیالیت است، آنگاه چگونه می توان خانواده سیال شده را مدیریت کرد. البته علم هم در مدیریت سیالیت خانواده عاجز خواهد ماند.
به گزارش خبرگزاری مهر، متن زیر یادداشتی از حجت الاسلام مهدوی زادگان است که در ادامه می خوانید؛
مسأله خانواده
خانواده کهن ترین ساخت جمعی است که از کوران حوادث تاریخ همچنان متصلب گذر کرده تا به امروز رسیده است .
دیری نیست که خانواده در حال تجربه وضعیت یا شرایط جدید زیستی است . به زعم برخی ، شرایط جدید عبارت از وضع مدرن است . خانواده در وضع جدید با تجربه فرایند مدرن شدن تصلب گذشته خود را از دست داده به امری سیال و قابل بحث و تغییر پذیر تبدیل شده ( کشورهای غربی و مدرن ) یا می شود ( کشورهای پیرامون ) . از جمله کسانی که به این موضوع پرداخته است دکتر نعمت اله فاضلی است . ایشان در سخنرانی اخیر خود با عنوان « مسأله خانواده در ایران امروز » به این موضوع پرداخته است . وی در بیان مسأله خانواده از تعابیر و استعاره های زیادی بهره گرفته است . خانواده امروز ایرانی به امری بیرونی ،موم شدگی و هستی قابل دست کاری ، مثل عروسک یا توپ که قابل بالا و پایین انداختن و بازی کردن با آن است تبدیل شده است . وی این تعابیر را در معنای سیالیت جمع کرده است .پس ، مسأله امروز خانواده ، مسأله سیالیت و گذار از تصلب و سخت جانی است .
فاضلی در تبیین مسأله خانواده به نشانه شناسی پاره ای رفتارهای ایرانی می پردازد . اینکه مدام درباره خانواده سخن می گوییم و زندگی آیینی را بر نمی تابیم و زن می گوید دیگه اعصاب ندارم و التزامی به فرزند آوری نیست ؛ نشانه هایی از مسأله خانواده است . وی در بیان چرایی پدید آمدن مسأله سیالیت خانواده به چهار عنصر اصلی در کنار عاملیت ذهن فردی شده اشاره کرده است : ( ۱ ) رسانه ای شدن ؛ انتقال خانواده از جهان واقعی زندگی به جهان بازنمایی زندگی ، (۲ ) علمی شدن ؛ همه علوم از خانواده، اسطوره زدایی و افسون زدایی می کنند. ( ۳ ) فناورانه شدن؛ گسترش تکنولوژی ها و وابستگی کمتر به نیروی انسانی، امکان مدیریت بدن به کمک تکنولوژی ها و ... . ( ۴ ) شهری و کلان شهر شدن ؛ در کلان شهرها رغبت جنسی به هم زیاد می شود . دو نگاه تردیدی نیست که خانواده در یک سده اخیر به موازات گسترش فرهنگ و دستاوردهای زیستی تمدن غربی با چالش های مختلف روبرو شده است . لیکن بحث من در اینجا پرداختن به مسأله خانواده نیست بلکه سخن در نوع نگاه به مساله است . از این رو ، نظر به زاویه دید دکتر فاضلی دارم . مسأله خانواده را به دو شکل می توان تفسیر کرد . شکل اول آن است که خانواده را بحران زده و گرفتار بدانیم و شکل دوم آن است که خانواده را در بحران ببینیم ؛ به طوری که خانواده با بحران بی معنایی و بی هویتی مواجه است . در نگاه اول ،خانواده چونان موجودی است که مسایل مختلف او را احاطه کرده است ولی در نگاه دوم ، موجودیت خانواده به زیر سوال رفته است . آن گونه که معنای سیالی پیدا کرده است . دکتر فاضلی تلاش دارد ، نگاه دوم را بر ذهن مخاطب حاکم کند . وی به کمک ادبیات خطابی و پر طمطراق این گونه می باوراند که از موضعی علمی و بی طرف به گفت و گو درباره مسأله خانواده توجه کرده است . اما آیا به راستی وی با پشتوانه علمی به این موضوع پرداخته است .
وقتی سراسر این سخنرانی را زیر و رو می کنیم ، هیچ اشاره ای به پژوهش های میدانی در این باره نمی کند بلکه خود اعتراف دارد که ما جامعه شناسان کم کاری داشته و هنوز به این مسأله نپرداخته ایم . بنابر این ، تمام گفته های وی متکی به پاره ای مشاهدات شخصی و مشهورات است که ارزش علمی آنها به اثبات نرسیده است . به همین خاطر است که فاضلی به جای تبیین مساله که کار علم است ، از زبان تفسیر و نشانه شناسی بهره می گیرد و از مخاطب می خواهد که مسأله خانواده را آن گونه بنگرد که او نگریسته است . در عدم استناد سخن دکتر فاضلی به تحقیق علمی ، این نکته را اضافه کنم که ایشان چند روز بعد ، سخنرانی با عنوان « کودکانه شدن فرهنگ » ایراد کرده است که در تقابل با نگاه وی به مسأله خانواده است . زیرا در آن سخنرانی گفته می شود که خانواده ایرانی از پدر سالاری به خانواده فرزند سالاری در حال تغییر است . در حالی که وی در مسأله خانواده بر کم رنگ شدن فرزند آوری تاکید می ورزد و همچنین به تشدید ذهنیت فردیت در جامعه ایرانی اشاره دارد و حال آن که در سخنرانی کودکانه شدن فرهنگ به این نکته توجه داده است که « در ایران، غلبه ارزش های جمع گرایانه در ذات نظام اجتماعی و فرهنگی، باعث می شود والدین از بخش عظیمی از فردیت خود بخاطر فرزندان چشم پوشی کنند » . و این خلاف دنیای مدرن غرب است .
بنابر این ، اگر نظریه کودکانه شدن فرهنگ را بپذیریم ، لاجرم مسأله خانواده موافق با نگاه اول است ؛ یعنی سیالیت خانواده در جامعه امروز ایران ، امر عرضی است و نه ذاتی . بگذریم که وقوع سیالیت ذاتی در غرب هم اثبات نا شدنی است . خاستگاه مسأله بودن خانواده اما نکته مهم تر در وجه یا خاستگاه مساله بودن قضیه است . چه وقت با ملاحظه همین نشانه هایی که دکتر فاضلی بیان کرده است ، مساله خانواده شکل می گیرد ؟ مساله از نا سازگاری مشاهدات با موضعی که فاعل شناسایی به واقعیت نظر می افکند ، تولید می شود . در موضوع مورد بحث ( خانواده ) سه موضع یا خاستگاه متصور است : موضع سنت یا خانواده متصلب ؛ موضع مدرن یا خانواده سیال و موضع علمی یا خانواده عینی . اگر دکتر فاضلی به بیان وقوع تغییر در خانواده ایرانی و عوامل این تغییر بسنده کرده بود ؛ می توانستیم بگوییم که وی در صدد بیان مساله علمی است و لیکن او در پایان سخن توصیه هایی می کند که مربوط به علم نیست و یا با روانشناسان در می افتد که چرا به مسأله خانواده آسیب شناسانه نگاه می کنند و رویکرد آنان را تاب نمی آورد . در حالی که بین دو علم جامعه شناسی و روانشناسی ، چالش بنیادی بر قرار نیست . جناب فاضلی موضع سنت یا خانواده متصلب هم ندارد . وی در خیلی جاها بر عدم تعلق به چنین موضعی اذعان کرده است . لااقل از توصیه هایش به نظر نمی آید که از این موضع بود که برای وی مسأله خانواده شکل گرفته است . می ماند موضع سوم یا همان خانواده مدرن . چنان که وی با ادبیات علمی مساله را بیان نمی کند . گاه زبان چنان خطابی و پر حرارت می شود که از زبان علمی فاصله می گیرد : «گذشت آن زمان که زن با پارچه سفید می آمد و با پارچه سفید از خانه شوهر می رفت ، ...گذشت آن زمان که زن روستایی برابر مردش سکوت کند ....امروز خانواده مثل عروسک یا توپ بالا و پایین می اندازند» . مهم تر از همه توصیه ای که به مخاطب می کند . فاضلی می گوید این فرایند سیال شدن خانواده را به دلیل وجود مولفه های پست مدرن نمی توان متوقف کرد بلکه باید آن را مدیریت کرد .
پس نفس سیالیت خانواده برای فاضلی مسأله نیست . در حالی که برای نگاه سنتی ، مسأله است . چنان که برای نگاه علمی هم مسأله نیست ولی لزوماً هم علم ، تجویز به مدیریت سیالیت نمی کند . حال که موضع دکتر فاضلی در مسأله بودن خانواده معلوم گشت ؛ پرسش از معنای این مساله به میان می آید . در اینجا ، دو معنا متصور است .
معنای اول ، موانع سیالیت خانواده است . چرا سیالیت خانواده آن گونه که در انگلیس و فرانسه رخداده پیش نمی رود و چرا فرایند سیالیت در خانواده ایرانی به کندی پیش می رود . بحث کودکانه شدن فرهنگ ، این معنا را تقویت می کند . اما معنای دوم ، پیآمد های سیالیت است . این سیالیت تا کجا پیش خواهد رفت ؟ نگرانی های زیادی وجود دارد که سیالیت تا مرز تهدید زیست انسانی پیش رود . تجویز مدیریت سیالیت ، معنای دوم را تقویت می کند .
به هر حال ، اگر مسأله خانواده برای دکتر فاضلی به معنای اول باشد ؛ باید پاسخی برای این انتخاب داشته باشد . چرا باید خانواده را به سمت سیالیتی سوق داد که حتی زنگ هشدار برای غربی ها به صدا در آمده است . مگر چه دستاورد نیکویی از این بالا و پایین انداختن و تن گرایی و نا فرزند آوری متصور است که باید موانع پیش رو را رفع کرد . و اگر مسأله خانواده برای جناب ایشان به معنای دوم باشد ؛ به جرأت عرض می شود که هرگز با ایده مدرن نمی توان سیالیت خانواده و خیلی چیزهای دیگر را مدیریت کرد . مدیریت سیالیت توهمی بیش نیست . ویژگی مدرنیته بی جایی و سرگردانی در فضای بی انتهای تاریکی است . مدرنیته خود سیالیت است ، آنگاه چگونه می توان خانواده سیال شده را مدیریت کرد . و البته علم هم در مدیریت سیالیت خانواده عاجز خواهد ماند .
دیری نیست که خانواده در حال تجربه وضعیت یا شرایط جدید زیستی است . به زعم برخی ، شرایط جدید عبارت از وضع مدرن است . خانواده در وضع جدید با تجربه فرایند مدرن شدن تصلب گذشته خود را از دست داده به امری سیال و قابل بحث و تغییر پذیر تبدیل شده ( کشورهای غربی و مدرن ) یا می شود ( کشورهای پیرامون ) . از جمله کسانی که به این موضوع پرداخته است دکتر نعمت اله فاضلی است . ایشان در سخنرانی اخیر خود با عنوان « مسأله خانواده در ایران امروز » به این موضوع پرداخته است . وی در بیان مسأله خانواده از تعابیر و استعاره های زیادی بهره گرفته است . خانواده امروز ایرانی به امری بیرونی ،موم شدگی و هستی قابل دست کاری ، مثل عروسک یا توپ که قابل بالا و پایین انداختن و بازی کردن با آن است تبدیل شده است . وی این تعابیر را در معنای سیالیت جمع کرده است .پس ، مسأله امروز خانواده ، مسأله سیالیت و گذار از تصلب و سخت جانی است .
فاضلی در تبیین مسأله خانواده به نشانه شناسی پاره ای رفتارهای ایرانی می پردازد . اینکه مدام درباره خانواده سخن می گوییم و زندگی آیینی را بر نمی تابیم و زن می گوید دیگه اعصاب ندارم و التزامی به فرزند آوری نیست ؛ نشانه هایی از مسأله خانواده است . وی در بیان چرایی پدید آمدن مسأله سیالیت خانواده به چهار عنصر اصلی در کنار عاملیت ذهن فردی شده اشاره کرده است : ( ۱ ) رسانه ای شدن ؛ انتقال خانواده از جهان واقعی زندگی به جهان بازنمایی زندگی ، (۲ ) علمی شدن ؛ همه علوم از خانواده، اسطوره زدایی و افسون زدایی می کنند. ( ۳ ) فناورانه شدن؛ گسترش تکنولوژی ها و وابستگی کمتر به نیروی انسانی، امکان مدیریت بدن به کمک تکنولوژی ها و ... . ( ۴ ) شهری و کلان شهر شدن ؛ در کلان شهرها رغبت جنسی به هم زیاد می شود . دو نگاه تردیدی نیست که خانواده در یک سده اخیر به موازات گسترش فرهنگ و دستاوردهای زیستی تمدن غربی با چالش های مختلف روبرو شده است . لیکن بحث من در اینجا پرداختن به مسأله خانواده نیست بلکه سخن در نوع نگاه به مساله است . از این رو ، نظر به زاویه دید دکتر فاضلی دارم . مسأله خانواده را به دو شکل می توان تفسیر کرد . شکل اول آن است که خانواده را بحران زده و گرفتار بدانیم و شکل دوم آن است که خانواده را در بحران ببینیم ؛ به طوری که خانواده با بحران بی معنایی و بی هویتی مواجه است . در نگاه اول ،خانواده چونان موجودی است که مسایل مختلف او را احاطه کرده است ولی در نگاه دوم ، موجودیت خانواده به زیر سوال رفته است . آن گونه که معنای سیالی پیدا کرده است . دکتر فاضلی تلاش دارد ، نگاه دوم را بر ذهن مخاطب حاکم کند . وی به کمک ادبیات خطابی و پر طمطراق این گونه می باوراند که از موضعی علمی و بی طرف به گفت و گو درباره مسأله خانواده توجه کرده است . اما آیا به راستی وی با پشتوانه علمی به این موضوع پرداخته است .
وقتی سراسر این سخنرانی را زیر و رو می کنیم ، هیچ اشاره ای به پژوهش های میدانی در این باره نمی کند بلکه خود اعتراف دارد که ما جامعه شناسان کم کاری داشته و هنوز به این مسأله نپرداخته ایم . بنابر این ، تمام گفته های وی متکی به پاره ای مشاهدات شخصی و مشهورات است که ارزش علمی آنها به اثبات نرسیده است . به همین خاطر است که فاضلی به جای تبیین مساله که کار علم است ، از زبان تفسیر و نشانه شناسی بهره می گیرد و از مخاطب می خواهد که مسأله خانواده را آن گونه بنگرد که او نگریسته است . در عدم استناد سخن دکتر فاضلی به تحقیق علمی ، این نکته را اضافه کنم که ایشان چند روز بعد ، سخنرانی با عنوان « کودکانه شدن فرهنگ » ایراد کرده است که در تقابل با نگاه وی به مسأله خانواده است . زیرا در آن سخنرانی گفته می شود که خانواده ایرانی از پدر سالاری به خانواده فرزند سالاری در حال تغییر است . در حالی که وی در مسأله خانواده بر کم رنگ شدن فرزند آوری تاکید می ورزد و همچنین به تشدید ذهنیت فردیت در جامعه ایرانی اشاره دارد و حال آن که در سخنرانی کودکانه شدن فرهنگ به این نکته توجه داده است که « در ایران، غلبه ارزش های جمع گرایانه در ذات نظام اجتماعی و فرهنگی، باعث می شود والدین از بخش عظیمی از فردیت خود بخاطر فرزندان چشم پوشی کنند » . و این خلاف دنیای مدرن غرب است .
بنابر این ، اگر نظریه کودکانه شدن فرهنگ را بپذیریم ، لاجرم مسأله خانواده موافق با نگاه اول است ؛ یعنی سیالیت خانواده در جامعه امروز ایران ، امر عرضی است و نه ذاتی . بگذریم که وقوع سیالیت ذاتی در غرب هم اثبات نا شدنی است . خاستگاه مسأله بودن خانواده اما نکته مهم تر در وجه یا خاستگاه مساله بودن قضیه است . چه وقت با ملاحظه همین نشانه هایی که دکتر فاضلی بیان کرده است ، مساله خانواده شکل می گیرد ؟ مساله از نا سازگاری مشاهدات با موضعی که فاعل شناسایی به واقعیت نظر می افکند ، تولید می شود . در موضوع مورد بحث ( خانواده ) سه موضع یا خاستگاه متصور است : موضع سنت یا خانواده متصلب ؛ موضع مدرن یا خانواده سیال و موضع علمی یا خانواده عینی . اگر دکتر فاضلی به بیان وقوع تغییر در خانواده ایرانی و عوامل این تغییر بسنده کرده بود ؛ می توانستیم بگوییم که وی در صدد بیان مساله علمی است و لیکن او در پایان سخن توصیه هایی می کند که مربوط به علم نیست و یا با روانشناسان در می افتد که چرا به مسأله خانواده آسیب شناسانه نگاه می کنند و رویکرد آنان را تاب نمی آورد . در حالی که بین دو علم جامعه شناسی و روانشناسی ، چالش بنیادی بر قرار نیست . جناب فاضلی موضع سنت یا خانواده متصلب هم ندارد . وی در خیلی جاها بر عدم تعلق به چنین موضعی اذعان کرده است . لااقل از توصیه هایش به نظر نمی آید که از این موضع بود که برای وی مسأله خانواده شکل گرفته است . می ماند موضع سوم یا همان خانواده مدرن . چنان که وی با ادبیات علمی مساله را بیان نمی کند . گاه زبان چنان خطابی و پر حرارت می شود که از زبان علمی فاصله می گیرد : «گذشت آن زمان که زن با پارچه سفید می آمد و با پارچه سفید از خانه شوهر می رفت ، ...گذشت آن زمان که زن روستایی برابر مردش سکوت کند ....امروز خانواده مثل عروسک یا توپ بالا و پایین می اندازند» . مهم تر از همه توصیه ای که به مخاطب می کند . فاضلی می گوید این فرایند سیال شدن خانواده را به دلیل وجود مولفه های پست مدرن نمی توان متوقف کرد بلکه باید آن را مدیریت کرد .
پس نفس سیالیت خانواده برای فاضلی مسأله نیست . در حالی که برای نگاه سنتی ، مسأله است . چنان که برای نگاه علمی هم مسأله نیست ولی لزوماً هم علم ، تجویز به مدیریت سیالیت نمی کند . حال که موضع دکتر فاضلی در مسأله بودن خانواده معلوم گشت ؛ پرسش از معنای این مساله به میان می آید . در اینجا ، دو معنا متصور است .
معنای اول ، موانع سیالیت خانواده است . چرا سیالیت خانواده آن گونه که در انگلیس و فرانسه رخداده پیش نمی رود و چرا فرایند سیالیت در خانواده ایرانی به کندی پیش می رود . بحث کودکانه شدن فرهنگ ، این معنا را تقویت می کند . اما معنای دوم ، پیآمد های سیالیت است . این سیالیت تا کجا پیش خواهد رفت ؟ نگرانی های زیادی وجود دارد که سیالیت تا مرز تهدید زیست انسانی پیش رود . تجویز مدیریت سیالیت ، معنای دوم را تقویت می کند .
به هر حال ، اگر مسأله خانواده برای دکتر فاضلی به معنای اول باشد ؛ باید پاسخی برای این انتخاب داشته باشد . چرا باید خانواده را به سمت سیالیتی سوق داد که حتی زنگ هشدار برای غربی ها به صدا در آمده است . مگر چه دستاورد نیکویی از این بالا و پایین انداختن و تن گرایی و نا فرزند آوری متصور است که باید موانع پیش رو را رفع کرد . و اگر مسأله خانواده برای جناب ایشان به معنای دوم باشد ؛ به جرأت عرض می شود که هرگز با ایده مدرن نمی توان سیالیت خانواده و خیلی چیزهای دیگر را مدیریت کرد . مدیریت سیالیت توهمی بیش نیست . ویژگی مدرنیته بی جایی و سرگردانی در فضای بی انتهای تاریکی است . مدرنیته خود سیالیت است ، آنگاه چگونه می توان خانواده سیال شده را مدیریت کرد . و البته علم هم در مدیریت سیالیت خانواده عاجز خواهد ماند .
نظر شما :