دکتر قنبری: مسلمانان، کتاب مدونی درباره تاریخ اندیشه سیاسی ندارند

۲۷ فروردین ۱۳۹۶ | ۱۳:۱۳ کد : ۱۵۰۵۶ اخبار اساتید پژوهشگاه
تعداد بازدید:۲۱۷۷
علی قنبری ، عضو هئیت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: ما مسلمانان کتاب مدونی درباره تاریخ اندیشه سیاسی نداریم. به گزارش خبرنگار مهر، فرج‌الله علی‌قنبری، عضو هیات علمی پژوهشکده علوم سیاسی و مدیر همکاریهای علمی – بین المللی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در نشست «هم اندیشی و نقد و بررسی کتاب خواجه نظام الملک طوسی و تداوم فرهنگی ایران، نگاهی انتقادی به روایت سیدجواد طباطبائی» که به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با همکاری انجمن جامعه شناسی ایران برگزار شد، با بیان اینکه ما مسلمانان کتاب مدونی درباره تاریخ اندیشه سیاسی نداریم گفت: آنچه که به زبان فارسی در این باره منتشر شده بیشتر آثار اقتباسی از کتاب‌ها و تحقیقات مستشرقین بوده است کتاب خواجه نظام‌الملک نیز چیزی جز ترجمان فارسی برداشت‌ها و القائات شرق‌شناسان نیست. وی ادامه داد: یکی از ایرادات اساسی این کتاب عدم وجود مستندات به این مباحث است و به طور مثال مباحثی که در فصل نخست کتاب درباره نظام‌الملک و یا در فصل دوم درباره اندیشه ایران شهری بیان می‌شود هیچ‌کدام ارجاعی ندارد. لذا ایده و اندیشه ایرانشهری که در ایران طرح شده از آنِ گیب است اما کتاب از نظر اروش مند و علمی بودن قابل بررسی است. علی قنبری با اشاره به مباحث مطرح شده درباره اندرزنامه‌نویسی از سوی گیب گفت: این ایران‌شناس درباره خواجه ‌نظام‌الملک می‌گوید که هدفش حل کردن دوگانگی میان اسلام و واقعیت سیاسی است. بعدها همیلتون شاگرد وی همین اندیشه را تکرار می‌کند و اساسا بنیانگذار اندیشه ایرانشهری، گیب است چرا که او اعتقاد دارد اندرزنامه‌نویسی ترکیبی از اندیشه زرتشتی و ساسانیان است و جالب است که طباطبایی در کتاب خود به این استنادات ارجاعی نمی‌دهد و از این منظر می‌تواند صداقت علمی او را بررسی کرد. این استاد دانشگاه افزود: کتاب سیدجواد طباطبایی به سوانح زندگی خواجه نظام، اندیشه ایرانشهری، تداوم فرهنگی ایران و ... می‌پردازد اما اگر تبارشناسی اندرزنامه‌نویسی کنیم سوالات بسیاری برای ما مطرح می‌شود از جمله اینکه آیا می‌توان منبع اندرزنامه‌نویسی را ایرانیان دانست. وی ادامه داد: به نظر می‌آید که به کتاب سیاست‌نامه خواجه نظام‌الملک پس از مرگ او یادداشت‌های اضافه شده است چرا که فصول این کتاب با یکدیگر هارمونی نداشته و هم‌وزن نیستند. یکی دیگر از مشکلات این کتاب نیز این است که خواجه نظام تمام مسایل منفی تاریخ مانند کشته‌شدن کندری و حسن صباح را افسانه می‌داند و از همین‌جا افول اندیشه سیاسی را می‌توان در کار او مشاهده کرد. لذا بحث هایی که در رابطه با افول و زوال اندیشه می شود بحث های جدیدی نیستند و مستشرقین حداقل ۱۰۰ سال قبل از طباطبایی آن را مطرح کرده اند. علی قنبری در پایان یادآور شد: ما نسبت به اندرز نویسی و سیاست نامه نویس نیازمند یک بازنگری هستیم و الگو گرفتن از سنت خودمان می تواند راهگشا باشد. که اگر این بازنگری بشود اندیشه زوال اندیشه ای قابل تامل می شود. به نظرم کتاب طباطبایی ترجمه ای جز نوشته های مستشرقین نیست و در این زمینه اگر ایرادی بگیریم درواقع به مستشرقین است. دغدغه شکل‌گیری تئوری دولت در کتاب طباطبایی وجود دارد محمد علی مرادی نیز در ادامه این نشست سخنرانی خود را با عنوان نقد پدیدارشناسانه کتاب خواجه نظام‌الملک و تداوم فرهنگی ایران ارائه کرد و گفت: نقد پدیدارشناسانه به نویسنده کمک می‌کند که مفاهیم پنهان متن را بیشتر شرح دهد. از این منظر ما باید با پروژه سیدجواد طباطبایی همدلی کنیم تا بتوانیم آنرا ارتقا دهیم این در حالی است که اغلب منتقدان کتاب‌های او با وی همدلی ندارند. وی ادامه داد: آنگونه که از سوی منتقدین مطرح می‌شود سیدجواد طباطبایی تمام مفاهیمش را از متفکران دیگر اخذ نکرده بلکه تغییراتی در آنها رخ داده تا ایده خود را شرح دهد. در دوره مشروطه تاکنون ایده دولت در ایران شکل نگرفته و دغدغه شکل‌گیری تئوری دولت یکی از مفاهیمی است که در متن کتاب‌های طباطبایی مشاهده می‌شود و او سعی می‌کند ایده ایرانشهری را در مقابل خلیفه‌گری نشان دهد البته طباطبایی در بستر مباحثی که روشنفکران فرانسوی مانند الجابری مطرح می‌کنند مفاهیمش را بیان طرح می‌کند. وی در پاسخ به اینکه ریشه های تفکر طباطبایی کجاست؟ گفت: آقای طباطبایی در کانتکس فرانسوی بحث می کند البته نه خود فرانسویان بلکه اعرابی که در فرانسه کار می کنند. ماننند محمد آرگون، الجابری و ... اینها اعرابی هستند که در فرانسه شکل گرفته اند و مهمترین آدمی که با آن رفرنس می دهند آدام بت است. این نویسنده و پژوهشگر در ادامه با بیان اینکه تاریخ‌نویسی ایرانیان روی هیچ پایه‌ای استوار نیست گفت: طباطبایی معتقد است تاریخ‌نویسی باید براساس بنیان‌های نظری شکل بگیرد در غیر این صورت تاریخ افسانه می‌شود، بنابراین از منظر او اگر فلسفه شکل نگیرد تاریخ‌نویسی هم صورت نخواهد کرد. اندیشه یک نوع عمل است پس تا زمانی که کسی عمل می کند نمی توان گفت که انحطاط اندیشه است. اما چگونه می توانیم اندیشه هایمان را بفلسفیم؟ چرا که فلسفه در ایران در محاق فراموشی است. وی در ادامه گفت: اگر فردی بخواهد تاریخ بنویسد ابتدا باید فلسفه تاریخ بنویسد درواقع یک من تاریخی مان مشخص شود. اما امروز ما این من را نمی توانیم در خودمان بخوانیم و به شرطی می شود این کار را کرد که ابتدا فلسفه در ما بوجود بیاید. به گفته مرادی، از همین منظر است که ما تاکنون نتوانسته‌ایم آثاری چون شاهنامه، حافظ و ... را مورد تأمل فلسفی قرار دهیم چرا که باید تلاش ما براین باشد که پروژه خود را براساس «من» بازتعریف کرده و به دنبال طرح مباحث سیاسی از این موضوع نباشیم.

کلیدواژه‌ها: پژوهشگاه ihcs research center پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی


نظر شما :