دکتر پارسا در گفتگو با ایکنا:چالش زبانی؛ نخستین مسئله مطالعات میانرشتهای قرآن کریم
فروغ پارسا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و رییس انجمن ایرانی مطالعات قرآن و فرهنگ اسلامی، در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)،
در پاسخ به این پرسش که مراد از کاربرد مطالعات میانرشتهای در حوزه
مطالعات قرآنی چیست؟ گفت: اجمالاً میتوان گفت که بین رشتهای شدنِ علوم،
جریانی است که از حدود ۱۹۵۰ میلادی به بعد بازنمودهای آن در حوزههای
مطالعاتیِ مختلف نمایان شده است. در نتیجه این جریان، حوزههای مطالعاتی
بین رشتهای جدیدی مثل مطالعات زنان و مطالعات ادبی تعریف شده و
شکلگرفتهاند.
وی ادامه داد: بین رشتهای شدن بر مبنای این اندیشه بنیادین استوار است که نتایج پژوهشها باید فراتر از مرزهای هر حوزه مطالعاتی پشتیبانی شود و کاربرد داشته باشد. در این مفهوم، علوم در شبکهای واقع میشوند که از طریق بین رشتهای شدن به هم مرتبط میگردند. این شبکه علم، محققان و پژوهشهای آنها را در حوزههای مختلف به هم مرتبط میکند و جریانی است در مقابل انزوایِ علمی و در مواجهه با آن. این جریان، علوم را از انجماد خارج ساخته و پیوسته پرسشهای متعددی را ایجاد مینماید که لازمه بقای علوم است.
پارسا ادامه داد: بین رشتهای شدن با کاربردی شدن علوم پیوند نزدیکی دارد، زیرا کاربرد دستاورهایِ یک حوزه علمی به مقاصد مختلف معمولاً مستلزم تلفیق حوزههای مختلف است. حوزه مطالعاتی بین رشتهای از طریق درهم شکستن مرزهایِ رشتههای موجود و ایجاد نگرش علمی فراتر از آن مرزها به وجود میآید. این فرآیند میتواند در نتیجه نیازهای پژوهشی جدید و یافتن پاسخ برای مسایل علمیای که درون یک حوزه علمی پاسخی نیافتهاند روی دهد.
پژوهش قرآنی با روش سنتی پاسخگوی نیازهای روز نیست
رییس انجمن ایرانی مطالعات قرآن و فرهنگ اسلامی با بیان اینکه حوزههای مطالعاتیِ بین رشتهای هنگامی به وجود میآیند که مرزهای سنتیِ تعریف شده برای حوزههای علمی موجود، امکان حل برخی مسایل علمی را فراهم نمیآورند، گفت: مطالعات بین رشتهای برای پرداختن به پژوهشهایی که ماهیتی پیچیده و چند بُعدی دارند و نیازمند تلفیق اطلاعات و روشهای پژوهشیِ حوزههای مختلفی هستند ضروریاند. با این تعاریف، مراد و منظور از مطالعات میان رشتهای در حوزه قرآن کاملا مشخص و آشکار میگردد. مطالعات و پژوهشهای قرآنی با روش های سنتی به هیچ روی پاسخگوی نیازها و سوالات امروز نیستند و چنان که آمد این نیازها ماهیتی پیچیده و چند بعدی پیدا کردهاند و بکارگیری روشهای پژوهشی مختلف در آن امری ضروری و اجتناب ناپذیر شدهاند.
وی ادامه داد: رویکردها و گونههای میانرشتهای، مبین نسبت و نحوه پیوند و تعامل میان دانش، مفاهیم، روشها، تجارب، و ابزارهای مختلف از رشتههای گوناگون در خصوص موضوع یا مسئله مورد نظر هستند که نوع همکاری و مشارکت، و شیوههای مواجهه با موضوعات و مسائل پیچیده را به کنشگران فعالیتهای میانرشتهای نشان میدهند. گونههای مختلفی از جمله چندرشتگی، میانرشتهای، فرارشتگی، و پسا-رشتگی در بین صاحبنظران مطرح شده است.
گونههای مطالعات بینرشتهای قرآنی
رییس انجمن ایرانی مطالعات قرآن و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: در حوزه مطالعات قرآنی احتمالاً در گونههای مختلفی قابل طبقهبندی هستند. یکی از رایجترین گونههای ارتباط میان علوم چندرشتهای (Multi-disciplinary) است. در این روش دو یا چند رشته بدون آنکه کوششی برای همگرایی آنها صورت گیرد، در یک فضای علمی، مثلا یک رشته دانشگاهی، در کنار یکدیگر قرار میگیرند. گونهای نازل از این گونه ارتباط، نحوه توزیع دروس در مدارس راهنمایی و دبیرستانها است که شماری از علوم در قالب کتب درسی متنوع و دروس متنوع به دانشآموز ارائه میشدند، بدون آنکه کوششی برای برقرار کردن رابطهای میان آنها وجود داشته باشد. طیف وسیعی از مطالعات قرآنی که به عنوان میانرشتهای انجام شده، فعالیتی از نوع چندرشتهای بوده و منجر به همگرایی بین دو علم نشده است.
وی ادامه داد: ترارشتهای (trans-disciplinary) نوع دوم از گونههای ارتباط میان علوم است که سابقهای طولانی دارد. در این نوع ارتباط دو یا چند دانش با تعیین نقش خادم و مخدوم در ارتباط با یکدیگر قرار میگیرند، به گونهای که دانش یا دانشهای خادم، یک روش (method) یا الگوی (Model) مطالعه خود را در اختیار دانش یا دانشهای مخدوم قرار میدهد. به عنوان مثال، روشها و الگوهای علم اصول فقه نقش مؤثری در شکلگیری اندیشه حقوقی در نظام دانشگاهی ما داشته است.
پارسا تصریح کرد: رابطه "رشتهایِ مضاف" (Cross-disciplinary) نوع سوم از گونههای ارتباط میان علوم است که در دهههای اخیر، با رشدی فزاینده مواجه شده است. در این رابطه یک نظام دانش به عنوان رشته مطالعهگر، موضوعاتی از نظام دیگر به عنوان رشته مورد مطالعه را بررسی میکند و بیش از آنکه به رشته مطالعهگر خدمتی انجام دهد، هدف توسعه در رشته مورد مطالعه را دنبال میکند. نمونه آن؛ فلسفههای مضاف و جامعهشناسی حقوق است. در رابطه رشتهای مضاف، شاخههای مختلف این علوم میتوانند مضاف یا مضاف الیه باشند مانند تفسیر سیاسی، تفسیر علوم تربیتی و غیره که در آن مطالعه قرآنی مضاف واقع شده و در راستای خدمت رسانی به علوم دیگر است. در مقابل، در حوزههایی مانند زبانشناسی قرآن، مطالعه قرآنی مضاف الیه است و زبانشناسی برای توسعه علوم اسلامی به خدمت گرفته شده است.
پارسا با بیان اینکه میانرشتهای (interdisciplinary) نوع چهارم از گونه های ارتباط میان علوم است، گفت: در این رویکرد دو یا چند نظام دانش در یک ارتباط همگرا و ارگانیک با یکدیگر در راستای شکلدهی به یک دانش جدید حرکت میکنند که آن دانش پیشتر موجود نبوده است.
رییس انجمن ایرانی مطالعات قرآن و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: در این نوع ارتباط، در جانب هر دو یا چند علم، باید افزون بر دانش به رشته، امکانات فعالیت برهمکنشی (interactive) نیز پیشبینی شده باشد. درباره بسیاری از فعالیتهای میان رشتهای، زمانی که اندک تأملی صورت گیرد، آشکار میشود که آنها به یکی از سه گونه پیش تعلق دارند.
پارسا در پاسخ به این پرسش که آیا هدف از کاربرد مطالعات بینرشتهای در علوم قرآن، جواب مسئلهای در علوم دیگر است، کشف مجهولی قرآنی است یا رسیدن به نکتهای عملی است؟ گفت: هدف از این نوع مطالعه خلق دانشی جدید است که در ضمن آن بتوان پاسخ روشنی برای نیازهای امروزی و سوالات جدید قرآنی پیدا کرد.
سیدجمالالدین اسدآبادی، سرآغاز مطالعاتبینرشتهای قرآن
وی در خصوص پیشینه این رویکرد در مطالعات دینی در جهان اسلام و ایران، گفت: پیشینه این رویکرد بیش از همه مرهون تلاشهای سیدجمالالدین اسدآبادی در کاربست آموزههای قرآنی در زندگی اجتماعی مسلمانان بوده است. در واقع سید در پی اندیشه احیای دینی خود گفتمان عصریسازی فهم و تفسیر قرآن کریم را مطرح کرد و عملاً قرآن کریم و تفاسیر آن را درگیر پاسخگویی به مسایل جهان اسلام ساخت.
پارسا افزود: راهکار سید ناظر به این ایده بود که به دلیل اهمیت و تأثیر سازنده علوم جدید در پیدایی تمدن مدرن، مسلمانان نیز باید جهت بازگرداندن شوکت و مجد تمدن اسلامی نسبت به سازگار نمودن مفاهیم دینی با دانشهای نوین تلاش کنند. در واقع حرکت سیدجمال به نوعی استفاده از دانشهای جدید در فهم و تفسیر قرآن را القا کرده است.
رییس انجمن ایرانی مطالعات قرآن و فرهنگ اسلامی ادامه داد: بررسی آثار قرآنی ابتدای سده اخیر نشان میدهد،گفتمان سید منجر به پیدایی رویکردهای جدیدی همچون رویکرد عقلی، علمی، اجتماعی، تاریخی، فرهنگی و انسانشناسی در فهم و تفسیر قرآن شد که پیش از آن در سنت اسلامی جدا سابقه نداشت. شاگردان سید در جهان عرب و بیش از همه عبده پیشگام و طلایه دار این حرکت بودند و در ایران نیز مرحوم نائینی، نجمآبادی، بازرگان و طالقانی دیدگاه وی را دنبال کردند.
وی در این خصوص که بین چه رشتههایی با قرآن امکان مطالعات بینرشتهای در علوم قرآن وجود دارد؟ گفت: با تعاریفی که پیشتر بیان شد، امکان مطالعه بین رشتهای با همه علوم به شرط پایبندی به اصول آن وجود دارد.
چالش زبانی؛ نخستین مسئله
پارسا در پاسخ به این پرسش که چالشهای پیشروی انجام مطالعات میانرشتهای قرآنی چیست؟ گفت: اولین چالش میتواند چالش زبانی باشد. هر نظام دانش دارای نظامی از اصطلاحات همبسته است که زبان خاص آن علم یا زبان علمی را به وجود میآورد. همه آن مباحث که در خصوص رابطه میان زبان و تفکر در باره زبان به معنای عام آن وجود دارد، در باره زبان علمی نیز صادق است؛ بر این پایه، نظام مصطلحات یا ترمینولوژی یک علم، نه صرفا مجموعهای از نشانههای قراردادی که مخاطب را به سوی یک مدلول از پیش موجود سوق دهد، بلکه نظامی دلالتی در چارچوب فرآیند فهم و مبتنی بر رابطه میان زبان و تفکر است. بر این پایه در رابطه میان رشتهای بین دو علم، دست اندرکاران تنها نیازمند یک ترجمه قاموسی میان اصطلاحات نیستند، بلکه زبان هر علم در بستر شکل گیری تاریخی ِهمان علم شکل گرفته و نظام زبانی هر علم، رابطه ای مستقیم با فرآیند فکر در حوزه آن علم دارد.
رییس انجمن ایرانی مطالعات قرآن و فرهنگ اسلامی ادامه داد: در تماس میان رشتههای مختلف علمی، این گونه نیست که در حد ابزاری برای ترجمه و انتقال دادههای یک علم به علم دیگر محدود باشد، بلکه ابزاری برای بسط اندیشه و افقهای نگاه است که علوم در اختیار یکدیگر قرار میدهند. توجه به این مساله و حل آن ضرورت دارد. تکیه بر شباهتهای ظاهری بین دو اصطلاح و ترجمه قاموسی میتواند خطاهای فاحشی را پدید آورد و مطالعه میان رشتهای را با عدم فهم متقابل و شکست مواجه سازد.
چالش الگوهای گونهشناختی و تبارشناختی
وی ادامه داد: دومین چالش توجه به الگو های گونهشناختی و تبارشناختی علوم است. همانطور که برخی زبانها با برخی دیگر خویشاوند هستند و قواعد و مایههای مشترک دارند، در بین رشتههای مختلف علمی نیز میتوان به دنبال روابط مشترک و تبار مشترک بود. علم قرائت، رجال، حدیث و علم روایت شعر در شمار علوم نقلی طبقهبندی میشوند که در صدد نقل مضبوط برخی اطلاعات هستند. این ویژگیهای مشترک، این رشتهها را به سوی مفاهیم و زبانی نسبتا مشترک سوق داده است و میتوان برخی اصطلاحات را به عنوان نظیر میان آنها بازشناخت.
پارسا افزود: بدون وجود یک رابطه تبارشناختی یا گونهشناختی، امکان پیوند بین دو علم منتفی است و کوشش در این مسیر، جز به ایجاد فضای چند رشتهای نخواهد انجامید. همچنین باید به فاصله تاریخی مفاهیم و فرازهای قرآنی با علوم جدید توجه کرد.
پارسا در پایان در خصوص امکانات عملی مطالعات میانرشتهای در حوزه مطالعات قرآنی، گفت: تحقق بخشیدن به مطالعات میانرشتهای در سطح سازمانی ـبه عنوان نمونه در یک دانشگاه که وجهه همت خود را بر چنین مطالعاتی نهاده استـ نیازمند آن است تا تدابیر خاصی برای مدیریت تولید دانایی اندیشیده شود و در بخشهای مختلف و در سطوح مختلف سازمانی ارتباط بین دو دانش را برقرار کند.
وی ادامه داد: بین رشتهای شدن بر مبنای این اندیشه بنیادین استوار است که نتایج پژوهشها باید فراتر از مرزهای هر حوزه مطالعاتی پشتیبانی شود و کاربرد داشته باشد. در این مفهوم، علوم در شبکهای واقع میشوند که از طریق بین رشتهای شدن به هم مرتبط میگردند. این شبکه علم، محققان و پژوهشهای آنها را در حوزههای مختلف به هم مرتبط میکند و جریانی است در مقابل انزوایِ علمی و در مواجهه با آن. این جریان، علوم را از انجماد خارج ساخته و پیوسته پرسشهای متعددی را ایجاد مینماید که لازمه بقای علوم است.
پارسا ادامه داد: بین رشتهای شدن با کاربردی شدن علوم پیوند نزدیکی دارد، زیرا کاربرد دستاورهایِ یک حوزه علمی به مقاصد مختلف معمولاً مستلزم تلفیق حوزههای مختلف است. حوزه مطالعاتی بین رشتهای از طریق درهم شکستن مرزهایِ رشتههای موجود و ایجاد نگرش علمی فراتر از آن مرزها به وجود میآید. این فرآیند میتواند در نتیجه نیازهای پژوهشی جدید و یافتن پاسخ برای مسایل علمیای که درون یک حوزه علمی پاسخی نیافتهاند روی دهد.
پژوهش قرآنی با روش سنتی پاسخگوی نیازهای روز نیست
رییس انجمن ایرانی مطالعات قرآن و فرهنگ اسلامی با بیان اینکه حوزههای مطالعاتیِ بین رشتهای هنگامی به وجود میآیند که مرزهای سنتیِ تعریف شده برای حوزههای علمی موجود، امکان حل برخی مسایل علمی را فراهم نمیآورند، گفت: مطالعات بین رشتهای برای پرداختن به پژوهشهایی که ماهیتی پیچیده و چند بُعدی دارند و نیازمند تلفیق اطلاعات و روشهای پژوهشیِ حوزههای مختلفی هستند ضروریاند. با این تعاریف، مراد و منظور از مطالعات میان رشتهای در حوزه قرآن کاملا مشخص و آشکار میگردد. مطالعات و پژوهشهای قرآنی با روش های سنتی به هیچ روی پاسخگوی نیازها و سوالات امروز نیستند و چنان که آمد این نیازها ماهیتی پیچیده و چند بعدی پیدا کردهاند و بکارگیری روشهای پژوهشی مختلف در آن امری ضروری و اجتناب ناپذیر شدهاند.
وی ادامه داد: رویکردها و گونههای میانرشتهای، مبین نسبت و نحوه پیوند و تعامل میان دانش، مفاهیم، روشها، تجارب، و ابزارهای مختلف از رشتههای گوناگون در خصوص موضوع یا مسئله مورد نظر هستند که نوع همکاری و مشارکت، و شیوههای مواجهه با موضوعات و مسائل پیچیده را به کنشگران فعالیتهای میانرشتهای نشان میدهند. گونههای مختلفی از جمله چندرشتگی، میانرشتهای، فرارشتگی، و پسا-رشتگی در بین صاحبنظران مطرح شده است.
گونههای مطالعات بینرشتهای قرآنی
رییس انجمن ایرانی مطالعات قرآن و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: در حوزه مطالعات قرآنی احتمالاً در گونههای مختلفی قابل طبقهبندی هستند. یکی از رایجترین گونههای ارتباط میان علوم چندرشتهای (Multi-disciplinary) است. در این روش دو یا چند رشته بدون آنکه کوششی برای همگرایی آنها صورت گیرد، در یک فضای علمی، مثلا یک رشته دانشگاهی، در کنار یکدیگر قرار میگیرند. گونهای نازل از این گونه ارتباط، نحوه توزیع دروس در مدارس راهنمایی و دبیرستانها است که شماری از علوم در قالب کتب درسی متنوع و دروس متنوع به دانشآموز ارائه میشدند، بدون آنکه کوششی برای برقرار کردن رابطهای میان آنها وجود داشته باشد. طیف وسیعی از مطالعات قرآنی که به عنوان میانرشتهای انجام شده، فعالیتی از نوع چندرشتهای بوده و منجر به همگرایی بین دو علم نشده است.
وی ادامه داد: ترارشتهای (trans-disciplinary) نوع دوم از گونههای ارتباط میان علوم است که سابقهای طولانی دارد. در این نوع ارتباط دو یا چند دانش با تعیین نقش خادم و مخدوم در ارتباط با یکدیگر قرار میگیرند، به گونهای که دانش یا دانشهای خادم، یک روش (method) یا الگوی (Model) مطالعه خود را در اختیار دانش یا دانشهای مخدوم قرار میدهد. به عنوان مثال، روشها و الگوهای علم اصول فقه نقش مؤثری در شکلگیری اندیشه حقوقی در نظام دانشگاهی ما داشته است.
پارسا تصریح کرد: رابطه "رشتهایِ مضاف" (Cross-disciplinary) نوع سوم از گونههای ارتباط میان علوم است که در دهههای اخیر، با رشدی فزاینده مواجه شده است. در این رابطه یک نظام دانش به عنوان رشته مطالعهگر، موضوعاتی از نظام دیگر به عنوان رشته مورد مطالعه را بررسی میکند و بیش از آنکه به رشته مطالعهگر خدمتی انجام دهد، هدف توسعه در رشته مورد مطالعه را دنبال میکند. نمونه آن؛ فلسفههای مضاف و جامعهشناسی حقوق است. در رابطه رشتهای مضاف، شاخههای مختلف این علوم میتوانند مضاف یا مضاف الیه باشند مانند تفسیر سیاسی، تفسیر علوم تربیتی و غیره که در آن مطالعه قرآنی مضاف واقع شده و در راستای خدمت رسانی به علوم دیگر است. در مقابل، در حوزههایی مانند زبانشناسی قرآن، مطالعه قرآنی مضاف الیه است و زبانشناسی برای توسعه علوم اسلامی به خدمت گرفته شده است.
پارسا با بیان اینکه میانرشتهای (interdisciplinary) نوع چهارم از گونه های ارتباط میان علوم است، گفت: در این رویکرد دو یا چند نظام دانش در یک ارتباط همگرا و ارگانیک با یکدیگر در راستای شکلدهی به یک دانش جدید حرکت میکنند که آن دانش پیشتر موجود نبوده است.
رییس انجمن ایرانی مطالعات قرآن و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: در این نوع ارتباط، در جانب هر دو یا چند علم، باید افزون بر دانش به رشته، امکانات فعالیت برهمکنشی (interactive) نیز پیشبینی شده باشد. درباره بسیاری از فعالیتهای میان رشتهای، زمانی که اندک تأملی صورت گیرد، آشکار میشود که آنها به یکی از سه گونه پیش تعلق دارند.
پارسا در پاسخ به این پرسش که آیا هدف از کاربرد مطالعات بینرشتهای در علوم قرآن، جواب مسئلهای در علوم دیگر است، کشف مجهولی قرآنی است یا رسیدن به نکتهای عملی است؟ گفت: هدف از این نوع مطالعه خلق دانشی جدید است که در ضمن آن بتوان پاسخ روشنی برای نیازهای امروزی و سوالات جدید قرآنی پیدا کرد.
سیدجمالالدین اسدآبادی، سرآغاز مطالعاتبینرشتهای قرآن
وی در خصوص پیشینه این رویکرد در مطالعات دینی در جهان اسلام و ایران، گفت: پیشینه این رویکرد بیش از همه مرهون تلاشهای سیدجمالالدین اسدآبادی در کاربست آموزههای قرآنی در زندگی اجتماعی مسلمانان بوده است. در واقع سید در پی اندیشه احیای دینی خود گفتمان عصریسازی فهم و تفسیر قرآن کریم را مطرح کرد و عملاً قرآن کریم و تفاسیر آن را درگیر پاسخگویی به مسایل جهان اسلام ساخت.
پارسا افزود: راهکار سید ناظر به این ایده بود که به دلیل اهمیت و تأثیر سازنده علوم جدید در پیدایی تمدن مدرن، مسلمانان نیز باید جهت بازگرداندن شوکت و مجد تمدن اسلامی نسبت به سازگار نمودن مفاهیم دینی با دانشهای نوین تلاش کنند. در واقع حرکت سیدجمال به نوعی استفاده از دانشهای جدید در فهم و تفسیر قرآن را القا کرده است.
رییس انجمن ایرانی مطالعات قرآن و فرهنگ اسلامی ادامه داد: بررسی آثار قرآنی ابتدای سده اخیر نشان میدهد،گفتمان سید منجر به پیدایی رویکردهای جدیدی همچون رویکرد عقلی، علمی، اجتماعی، تاریخی، فرهنگی و انسانشناسی در فهم و تفسیر قرآن شد که پیش از آن در سنت اسلامی جدا سابقه نداشت. شاگردان سید در جهان عرب و بیش از همه عبده پیشگام و طلایه دار این حرکت بودند و در ایران نیز مرحوم نائینی، نجمآبادی، بازرگان و طالقانی دیدگاه وی را دنبال کردند.
وی در این خصوص که بین چه رشتههایی با قرآن امکان مطالعات بینرشتهای در علوم قرآن وجود دارد؟ گفت: با تعاریفی که پیشتر بیان شد، امکان مطالعه بین رشتهای با همه علوم به شرط پایبندی به اصول آن وجود دارد.
چالش زبانی؛ نخستین مسئله
پارسا در پاسخ به این پرسش که چالشهای پیشروی انجام مطالعات میانرشتهای قرآنی چیست؟ گفت: اولین چالش میتواند چالش زبانی باشد. هر نظام دانش دارای نظامی از اصطلاحات همبسته است که زبان خاص آن علم یا زبان علمی را به وجود میآورد. همه آن مباحث که در خصوص رابطه میان زبان و تفکر در باره زبان به معنای عام آن وجود دارد، در باره زبان علمی نیز صادق است؛ بر این پایه، نظام مصطلحات یا ترمینولوژی یک علم، نه صرفا مجموعهای از نشانههای قراردادی که مخاطب را به سوی یک مدلول از پیش موجود سوق دهد، بلکه نظامی دلالتی در چارچوب فرآیند فهم و مبتنی بر رابطه میان زبان و تفکر است. بر این پایه در رابطه میان رشتهای بین دو علم، دست اندرکاران تنها نیازمند یک ترجمه قاموسی میان اصطلاحات نیستند، بلکه زبان هر علم در بستر شکل گیری تاریخی ِهمان علم شکل گرفته و نظام زبانی هر علم، رابطه ای مستقیم با فرآیند فکر در حوزه آن علم دارد.
رییس انجمن ایرانی مطالعات قرآن و فرهنگ اسلامی ادامه داد: در تماس میان رشتههای مختلف علمی، این گونه نیست که در حد ابزاری برای ترجمه و انتقال دادههای یک علم به علم دیگر محدود باشد، بلکه ابزاری برای بسط اندیشه و افقهای نگاه است که علوم در اختیار یکدیگر قرار میدهند. توجه به این مساله و حل آن ضرورت دارد. تکیه بر شباهتهای ظاهری بین دو اصطلاح و ترجمه قاموسی میتواند خطاهای فاحشی را پدید آورد و مطالعه میان رشتهای را با عدم فهم متقابل و شکست مواجه سازد.
چالش الگوهای گونهشناختی و تبارشناختی
وی ادامه داد: دومین چالش توجه به الگو های گونهشناختی و تبارشناختی علوم است. همانطور که برخی زبانها با برخی دیگر خویشاوند هستند و قواعد و مایههای مشترک دارند، در بین رشتههای مختلف علمی نیز میتوان به دنبال روابط مشترک و تبار مشترک بود. علم قرائت، رجال، حدیث و علم روایت شعر در شمار علوم نقلی طبقهبندی میشوند که در صدد نقل مضبوط برخی اطلاعات هستند. این ویژگیهای مشترک، این رشتهها را به سوی مفاهیم و زبانی نسبتا مشترک سوق داده است و میتوان برخی اصطلاحات را به عنوان نظیر میان آنها بازشناخت.
پارسا افزود: بدون وجود یک رابطه تبارشناختی یا گونهشناختی، امکان پیوند بین دو علم منتفی است و کوشش در این مسیر، جز به ایجاد فضای چند رشتهای نخواهد انجامید. همچنین باید به فاصله تاریخی مفاهیم و فرازهای قرآنی با علوم جدید توجه کرد.
پارسا در پایان در خصوص امکانات عملی مطالعات میانرشتهای در حوزه مطالعات قرآنی، گفت: تحقق بخشیدن به مطالعات میانرشتهای در سطح سازمانی ـبه عنوان نمونه در یک دانشگاه که وجهه همت خود را بر چنین مطالعاتی نهاده استـ نیازمند آن است تا تدابیر خاصی برای مدیریت تولید دانایی اندیشیده شود و در بخشهای مختلف و در سطوح مختلف سازمانی ارتباط بین دو دانش را برقرار کند.
نظر شما :