دکتر مریم صانع پور: مشارکت حداکثری زنان، سیره حضرت فاطمه (س)
برخی معتقدند رفتار پیشوایان دینی ما زمانمند و مکانمند است و در تاریخ و جغرافیای خاصی انجام گرفته بنابراین قابل پیروی در زمانه کنونی نیست در پاسخ به این شبهه باید گفت: الگوهای انسانیت اصولا شانی فرا زمانی و فرا مکانی دارند و در قید تاریخ و جغرافیای خاصی نیستند به عنوان مثال امروز پس از حدود 2400 سال که از زمان سقراط گذشته از جام شوکران سخن می گوییم و پایبندی سقراط به عهد و پیمان را الگویی اخلاقی معرفی می کنیم درحالیکه سقراط از جهت تاریخی، جغرافیایی و دینی هیچ سنخیتی با یک ایرانی مسلمان امروزی ندارد. بنابراین الگوهای انسانی مبتنی بر مشترکات فرا زمانی و فرامکانی بشریت هستند یعنی در هر زمانه ای می توان مانند سقراط پایبند بهپیمان بود.
الگوهای اسلامی نیز دارای ویژگی های برتر انسانی هستند که منحصر به تاریخ و جغرافیای خاصی نیست و حضرت زهرا یکی از همین الگوهاست. اما ما جفاهای زیادی نسبت به نقش الگویی حضرت زهرا(س) کرده ایم که از آن جمله اند:
1) رویکرد جنسیتی به این اسوه بشریت؛ که مخالف آیه یازدهم سوره تحریم است؛ در این آیه آسیه و حضرت مریم الگوی همه مومنان اعم از زن و مرد معرفی شده اند.
2) معرفی حضرت زهرا به عنوان یک زن منزوی و جامعه گریز؛ زیرا دائما اعلام می کنیم که حضرت فاطمه (س) فرموده افتخار من این است که هیچ مردی را نبینم و هیچ مردی مرا نبینند و با این گفتار به بهانه الگوگیری از حضرت زهرا، زن شیعه را زنی معرفی کرده ایم که حضور اجتماعیش منافی عملکردهای فاطمی است؛ در حالی که چنین رویکردی با ادله قرآنی و ادله تاریخی زیر نقض می شود:
الف) طبق ادله قرآنی هرگز زنان به پستو رانده نشده اند و اگر زنان پیامبر از تبرج جاهلی نهی شده اند به معنای منع حضور و مشارکت اجتماعی نیست بلکه به معنای نهی خودنمایی های جاهلانه است که نه تنها با شأن زنان پیامبر، بلکه با شأن انسانی همه زنان در تقابل است. باید توجه داشت بر خلاف نگرش جامعه گریز نسبت به حضرت زهرا، حضور اجتماعی و سیاسی زنان در قرآن به گونه ای «حداکثری»ترسیم شده است؛ به عنوان مثال از حکومت ملکه سبا تجلیل شده و نیز از نقش جامعه ساز و تاریخ ساز 22 زن دیگر که نمونه های انسانیت معرفی شده اند حکایت شده است؛ زنی مثل آسیه که ظلم ستیزانه، ساختار فرعونیت را درهم شکست؛ زنی مثل حضرت مریم که با روح القدس به وحدت رسید و با نقش ریشه ای خود پیامبران بنی اسرائیلی و ماقبل ایشان را به پیامبر آخر الزمانی پیوند زد؛ زنی مانند هاجر که تابوهای نژاد پرستانه را از رونق انداخت؛ و زنی چون مادر حضرت موسی که نقطه آغاز ستیز با همه قواعد ظالمانه تاریخ بشری شد. همه این زنان الگوهای برتر انسانی هستند که هرگز با عملکردهای خرد، زمانمند و مکانمند توصیف نشده اند. باید توجه داشت که همه این ابعاد قرآنی در نقش الگویی حضرت فاطمه (س) حضور دارند زیرا پیامبر آخرالزمان که قرآن مجسم بود فرمود «فاطمه پاره تن من و قلب من و روح من است» پس فاطمه نیز قرآن مجسم است و لذا «ام ابیها» یعنی ریشه ای است که حیات جاودانه پدرش را جوانه می زند و چه جفایی است که ما این اسوه اعلای بشریت را تا جزیی ترین ابعاد جنسیتی تقلیل داده ایم و توقع داریم زن امروزی از این الگو پیروی کند؟ ما از ابعاد الگوساز حضرت زهرا غفلت کرده ایم که عبارتند از: عدالت خواهی، ظلم ستیزی، ارتباط شهودی با جبرئیل، نقش ریشه ای در پیوند پیامبران با امامان و وارثان معصومشان، و نقش انسان دوستی و دیگر خواهی بدون توجه به تمایزات نژادی و...
ب) طبق ادله تاریخی هیچ شاهدی در مورد انزوا و خانه نشینی زهرا(س) وجود ندارد بلکه حضور اجتماعی ایشان در برهه های مختلف تاریخ ساز و حتی در جنگ های پیامبر ثبت شده است.
بنابراین نمی توان به بهانه الگوگیری از حضرت فاطمه، زنان را از مشارکت تعیین کننده اجتماعی، اقتصادی و تصمیم گیری های کلان سیاسی نهی کرد و تواناییهای وسیع ایشان را به خانه داری تقلیل داد زیرا زن و مرد هر دو از نفس واحدی خلق شده اند و از روح خداوند در هر دو دمیده شده و لذا هر دو شایستگی جانشینی خداوند بر روی زمین را در همه ابعاد دارند. خانه نشین کردن زنان به معنای تقلیل نقش زنان به جنسیت است که عواقب سوئی را به دنبال داشته و خواهد داشت که یکی از این عواقب، هجوم آوردن زنان به مد و لوازم آرایش و جراحی های زیبایی است زیرا غفلت از سایر ابعاد وجودی زنان، موجب خودکم بینی و افسردگی ایشان شده و به ابراز شان در چارچوب جنسیتی منجر شده است.
3) بعد عقلانی حضرت فاطمه در معرفی نقش الگویی ایشان مغفول مانده همانگونه که همواره در تاریخ، حیات عقلی زنان نادیده گرفته شده است. در حالیکه همین امروز می توانیم زنان موفق بسیاری را در عرصه علمی و عقلی نام ببریم که در بالاترین درجات قرار دارند. با این وصف معمولا زنان در علوم عقلی و حصولی ضعیف معرفی شده اند اما حتی در علوم شهودی نیز که تواناییهای زنان انکار نشده اما در این زمینه نیز به زنان جفا شده و زنان عارف تاریخ نادیده گرفته شده اند. اما خوب است بدانید که فردی مانند ابن عربی که واضع عرفان نظری است، 15 استاد و مرشد داشته که 14 تای آن زن بوده اند. اما ما مسلمانان این توانایی زنان را نیز مانند سایر تواناییهایشان نادیده گرفته ایم و زنان را به جنسیت و غرایز تقلیل داده ایم.
4) حضور اقتصادی الگو پذیر در حیات اجتماعی حضرت زهرا نیز مورد غفلت قرار گرفته زیرا حضرت زهرا از دامان زنی چون حضرت خدیجه برآمده که نقش مبنایی و منحصر به فردش در اقتصاد دین نوپای اسلام قابل انکار نیست. شکوفایی جامعه اسلامی علاوه بر حمایتهای عاطفی مادر زهرا (س)، مدیون حمایت اقتصادی او از پیامبر اسلام بود اما هرگز به این نقش اجتماعی ـ اقتصادی زنان در الگوی اسلامی زنان توجهی نشده است؛ این نقش الگویی ریشه و «ام» حضرت زهرا یعنی حضرت خدیجه که پس از حضرت رسول دومین فرد مسلمان بودند افتخار بزرگی برای حیات حق طلبانه زنان می آفریند، یعنی اولین کسی که پیام اسلام را دریافت کرد و تسلیمش شد یک زن بود اما ما این نقش الگویی را نادیده گرفته ایم و همیشه حضرت علی (ع) را دومین مسلمان پس از پیامبر معرفی کردهایم. یعنی حتی کلام حضرت علی (ع) در نهج البلاغه را که خود را سومین مسلمان معرفی می کند تحریف کرده ایم.
5) ما همواره چهره ای افسرده و غمگین از حضرت فاطمه(س) ارایه کرده ایم که با روح امید و نشاط اسلامی مغایرت دارد؛ حضرت زهرا «مظهر نور و سرور الهی»، مظهر اسماء حسنای خداوند و مصداق "ان اولیاء الله لاخوف علیهم و لا هم یحزنون" است که با یاس، غصه و اندوه بیگانه است و اگر در یک مقطع تاریخی فریاد و فغان ظلم ستیزانه و عدالت گسترانه داشت این امر نباید باعث شود ما حضرت فاطمه را به عنوان «اسطوره غم و اندوه» معرفی کنیم و انتظار داشته باشیم الگوی دختران جوان قرار گیرد. بنابراین اگر بخواهیم حضرت زهرا نقشی الگویی داشته باشند باید حقیقت وجودی ایشان ترسیم شود که شادی آفرین و امیدبخش است؛ این حقیقت که فاطمه نیز به تبع پدرش رحمت للعالمین و مظهر نور و سرور الهی است که الگوپذیری از چنین اسوه ای می تواند در عرصه های مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی به ایجاد زنانی شاد، پر انرژی، امیدوار، حق طلب، عدالت گستر، مهرورز، نوع دوست و ایثارگر چه در صحنه ملی و چه در صحنه جهانی منجر شود و طبعا چنین زنانی در خانواده شان نیز موفق تر خواهند بود.
* مدیرگروه مطالعات زنان پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و علوم انسانی
نظر شما :