علوم انسانی با رایانه بومی نمیشود/ دنبال کاربردیکردن علوم انسانی هستیم نه انجام کارهای شیک
گفتوگوی مشروح فارس با حسینعلی قبادی:
سرپرست پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: با مطالعات کتابخانهای یا کار با سایتها و محصور شدن در رایانه، علوم انسانی بومی نمیشود! علوم انسانی اگر با مردم و جامعه در تعامل باشد، میتواند مسائل آنان را از این طریق بازیابی و با ارجاع بهخود، حل کند.
خبرگزاری فارس: علوم انسانی با رایانه بومی نمیشود/ دنبال کاربردیکردن علوم انسانی هستیم نه انجام کارهای شیک
خبرگزاری فارس ـ زهره سعیدی: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی مرکزی پژوهشی است که به مطالعات و تحقیقات در حوزه علوم انسانی و مطالعات مختلف فرهنگی میپردازد تا چند ماه پیش ریاست این مرکز بر عهده صادق آئینهوند بود که وی دار فانی را وداع گفت. در مجلس ختم مرحوم آئینه وند در تویسرکان، سرپرستی پژوهشگاه به حسینعلی قبادی -که معاونت پژوهشی را برعهده داشت- سپرده شد.
حسینعلی قبادی، دکترای ادبیات فارسی و پیشتر سمتهایی در عضویت شورای علمی گروه ادبیات انقلاب اسلامی فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، عضو شورای اندیشکده فرهنگ مرکز الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت و قائم مقامی رئیس و معاون پژوهشی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی داشته است. وی آثاری از جمله «بنیادهای نثر معاصر فارسی»، «آیین آینه»، «آیینههای کیهانی» منتشر کرده و آثاری از جمله «جان جهان، پیام های جهانی ادبیات فارسی» در دست انتشار دارد.
مشروح گفتوگوی فارس با حسینعلی قبادی در ارتباط با فعالیتهای آتی پژوهشگاه، عملکرد پژوهشگاه در سال گذشته، رویکردهای جدید و برنامههای پیش رو و چالشهایی که در حوزههای مختلف با آن روبه رو هستند، را در ادامه میخوانیم.
* به عنوان سوال نخست، لطفاً درباره عملکرد گروههای مختلف پژوهشگاه در نیمه نخست سال 94 و پس از درگذشت مرحوم آئینهوند توضیح بفرمایید؟
- با نام خدا، در ابتدا از شما و خبرگزاری فارس تشکر میکنم که به حوزه علوم انسانی اهتمامی ویژه دارید! بههرحال هرقدر به علوم انسانی توجه شود، قطعاً جایگاه این علوم و راههای ارتقای آن بهتر کشف خواهد شد. وظیفه خود میدانم که ابتدا نام و یاد خاطره استاد فقیدم، زنده یاد، صادق آئینهوند را گرامی بدارم! قدر مسلم وی از چهرههای موفق علمی در حوزه علوم انسانی و اسوه اخلاقِ اسلامی و انسانی و کسی است که بهعنوان الگو میتواند در حوزه علوم انسانی معرفی شود. چراکه هم صاحب معرفت و دانش بود هم روشدان، مدیر، حلیم، مدبّر و در عین حال همیشه در کسوت یک معلم فرزانه با اخلاص باقی مانده و بین گفتار، کردار و بینش و منش او فاصلهای وجود نداشت؛ وی تجلی حقانیت علوم انسانی بود و بالتبع، حضورش برای ما الهام بخش بود.
مرحوم آئینهوند بی آنکه سخنی بگویند، با سکوتش الهامبخش و معرفتافزا بود! که فرمود: خوشتر آن باشد که سرّ دلبران / گفته آید در حدیث دیگران!
مرحوم آئینهوند با آخرین کتابی که درباره حضرت رسول (ص) با عنوان «سیره و سخن رسول خدا (ص)» منتشر کرد، با طبقهبندی مفهومی و موضوعبندی نوآورانهای که در آن بهظهور رساند، خیلی هوشمندانه خودش را بازخوانی کرد و با رهیافت «اتصال به ریشهها و انطباق با نیاز و زمانه» ـ به تعبیر خودش ـ در این کتاب، عملاً انسان نمونه مسلمان را معرفی کرد. وی علاوه بر متشرع بودن، فوقالعاده روزآمد بود و درک تاریخی و امروزیِ مثالزدنی داشت. من، حاضر بودن، شاهد بودن و مراقب بودنِ آن بزرگمرد را پس از عنایت خدا، در این پژوهشگاه احساس و درک میکنم.
بنده حاضر، شاهد و مراقب بودن مرحوم آئینه وند را پس از عنایت خدا در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی احساس و درک میکنم
اما درباره پرسش شما، باید بگویم ما این توفیق را داشتیم در معیت مرحوم آئینهوند رهیافت و نگاه خود را در این پژوهشگاه و در چارچوب برنامه توسعه راهبردی آغاز کنیم.
البته پیش از ما هم ـ مسئولان سابق برای تدوین برنامه توسعه ـ اقدامات مقدماتی را صورت داده بودند، ولی برنامه توسعه پژوهشگاه بهمعنای اخصّ و دقیق آن به مرحله عملیاتی نرسیده بود! ما با تکیه بر خدا و توکل بر او و به پشتوانه خرد جمعی و همدلی قاطبه اعضای محترم هیأت علمی پژوهشگاه، تجربیات خود را در برنامههای مختلف توسعه که در سازمانهایی مانند جهاد دانشگاهی، دانشگاه تربیت مدرس و همچنین برنامههایی که در توسعه کشوری داشتیم، تجمیع و در اینجا بهکار گرفتیم.
سرانجام پس از 11 ماه کار گروهی و مشورت دسته جمعی در پژوهشگاه و مشورت و همکاریِ حدود 10 نفر از صاحبنظران خارج از پژوهشگاه، بهلطف الهی، اولین برنامه توسعه راهبردی پژوهشگاه تدوین شد که هم در چارچوب اسناد بالادستی و رهنمودها و منویات دیدگاههای حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری، هم معطوف به دانشهای روز جهانی است و هم نگاه واقعبینانه دارد، هم بومیگرایانه و با راهبرد بازآفرینیِ توان میراث حِکمی، معرفتی، دینی و ملّی جهت یافته و با تکیه بر درون زا بودن و به کمک خرد جمعی تکوین شده است.
*چه تعداد از اعضای پژوهشگاه در این طرح شرکت کردند؟
-در فرایند تدوین برنامه توسعه پژوهشگاه بیش از 49 نفر از اعضای هیأت علمی پژوهشگاه و چند تن صاحبنظر تراز اول خارج از پژوهشگاه با نگاه فرارشتهای و با درنظر گرفتن همه ظرفیتهای پژوهشگاه، اقتضائات جامعه، اسناد بالادستی و منطبق با رهنمودهای امام راحل (ره) و مقام معظم رهبری و با شناسایی مفروضات بنیادین و بهدست دادن چشمانداز، اهداف و مأموریت شفاف و تعریف ارزشهای بنیادیِ راهگشا، هفت راهبرد اصلی را اساس کار قرار دادند و این برنامه بر آن اساس طرّاحی و تدوین شده است.
یکی از مهمترین ویژگیهای مهم و کلان برنامه، «راهبرد داناییمحور» است، چرا که در یک محیط دانشی مثل اینجا به جز راهبرد داناییمحوری نمیتوان از روشِ دیگری نتیجه گرفت. لازمه یک محیط دانشی، حرکت در مسیر دانش و جاری شدن تفکر استراتژیک است. منظورم از استقرار تفکر استراتژیک، همان مشورت دائمی و فعالیت برمبنای خرد جمعی است یعنی تفکر استراتژیک، نمود اصلی راهبرد داناییمحوری است.
البته این نکته را باید در نظر بگیریم که این برنامه توسعه راهبردی، کاملاً انعطاف پذیر است، چرا که باید اقتضائات محیط خود را پاسخگو باشد و تعدیل شود، اما اصول و مبادی خود را حفظ کند.
بنابراین، لازمه استقرار این تفکر استراتژیک حفظ ویژگی مهم غلتان بودن، انعطاف داشتن و چابکسازی ساختار پژوهشگاه است تا فعالیت پژوهشگاه بتواند حسب اقتضائات و سازگار با شرایط جدید، سامان یابد.
* منظور از چابکسازی چیست و آیا منظور تعدیل نیروهای هیأت علمی یا کارکنان پژوهشگاه است؟
- خیر! منظور ما تعدیل یا تقلیل نیست! بلکه ارتقا، کارآمدسازی و افزایش بهرهوری و منعطفسازی و افزایش مهارت است. کوشش ما بر این است که در حوزه نیروی انسانی نسبتی معقول بین تعداد اعضای هیأت علمی و غیر هیأت علمی ـ برای نیل به یک سازمان علمی ـ دانش استاندارد ـ برقرار باشد. اصلیترین وظیفه اعضای هیأت علمی تولید دانش و دستاوردهای علمی ـ پژوهشی است؛ برنامه توسعه نسبت هیأت علمی و غیر هیأت علمی را چیزی حدود یک به یک در نظر گرفته است، اگرچه ما امروز با این تناسب فاصله داریم ولی در همین اندک مدت 25 نفر عضو هیأت علمی بهپژوهشگاه اضافه شدهاند که طبق مصوبه هیأت امنا تا دو سال آینده این تعداد به 50 نفر میرسد و این خود موفقیت بزرگی برای تقویت هرم تخصصی پژوهشگاه و افزایش بهرهوری خواهد بود.
در این مدت اندک، 25 نفر عضو جدید به پژوهشگاه علوم انسانی اضافه شده که طبق مصوبه هیئت امنا تا دو سال آینده این تعداد به 50 نفر میرسد
از سوی دیگر بنا داریم 65 نفر از کارکنان دارای درجه کارشناسی ارشد، حتی برخی از کارشناسان کارآمد ممتاز به دستیاری پژوهش ارتقا یابند. این امر خود فاصله ما را از وضع موجود کم میکند و بهسوی وضع مطلوب بهپیش میبرد. از سوی دیگر همزمان با این اقدامات کوششمان این است که سیاستهای تشویقی داشته باشیم. الآن با تغییر «آییننامه گرنت» بهشدت بهسیاست تشویقی در حوزه تولید علم و افزایش تعداد مقالات علمی ـ پژوهشی و کمک به ارتقا رتبهبندی پژوهشگاه، روی آوردهایم!
نکتهای که عرض کردم بهتوضیح بیشتر نیاز دارد و باید بهعنوان یک سیاست برنامهای تبیین شود، در حال حاضر 101 عضو هیأت علمی و نزدیک به 300 عضو غیر هیأت علمی داریم. بخش دیگر رویکرد و سیاست ما این است که سیاست تشویقی را در حوزه فعالیت کارمندی نیز گسترش دهیم و علاوه بر تخصیص امکانات رفاهی و تشویقی معمول و متعارف برای کارمندان شریف، سعی کنیم پس از طرّاحی و تصویب آییننامه ویژه و در چارچوب شاخصهای کارآمدی معیّن، این سیاست تشویقی را در نظر بگیریم، و حدود 65 عضو غیر هیأت علمی دارای تحصیلات کارشناسی ارشد براساس مؤلفههای مصوب، طی فرآیندی به «دستیاران پژوهش» تبدیل وضعیت شوند.
در حال حاضر برخی از اینها عملاً همکار و دستیار پژوهش هستند ولی باید براساس ضوابط معین، بهصورت رسمیتر و با برخورداری از تشویق، دستیار پژوهش بهشمار بیایند. حتی بهنظر میرسد اشکالی نداشته باشد که برخی کارشناسان بسیار کارآمد، موفق و فعالی هم که بدرخشند و توانایی و کارآمدی فوقالعاده زیادی داشته باشند، بتوانند پس از احراز شرایط بهدستیار پژوهش ارتقا یابند. بنابراین، ملاک ما مدرکگرایی نیست کما اینکه بعضاً افراد صاحب مدرک نیز داریم که کارآمد نیستند؛ چرا که یک پژوهشگر باید ژرفبینی، توان علمی، صبر، روشفهمی، روشمداری، خویشتن داری و ... را همزمان و توأمان داشته باشد.
* در یک کلام اگر بخواهیم بگوییم این برنامه چه تغییری میتواند در جریان علوم انسانی کشور ایجاد کند، با توجه به همه مشکلات و معضلاتی که در حوزه علوم انسانی بدان واقف هستیم، چه میتوان گفت؟ در نهایت این برنامه چه ویژگیهایی دارد که آن را از سایر طرحها متمایز میکند؟
- بزرگترین بعد ممیزه آن است که این برنامه موفق شد، میان علوم انسانی و چرخه نظام ملّی نوآوری پیوند برقرار کند. برای نخستین بار و در برنامه توسعه راهبردی پژوهشگاه، توسعه و ارتقاء علوم انسانی با چرخه نظام ملی نوآوری پیوند خورده است. یعنی علوم انسانی ضمن اینکه بر پژوهشهای بنیادی استوار است و باید مبادی نظری خود را داشته باشد ولی مسائل عمده خود را در مواجهه با نیاز و تقاضا و خواست ذینفعان کشف میکند و پس از مواجهه با تقاضا، مجدد به تئوری مراجعه میکند. چنانچه این مبانی نظری قادر بهحلّ مسأله بود، که صائب و بومی است ولی اگر چنین نبود پس باید آن مبانی و نظریهها را مورد بازنگری قرار دهیم. پس باور بهنظام ملّی و التزام به آن نوآوری، خود عملاً به بومیسازی علوم انسانی میانجامد اگر بخواهم این گزاره را بیشتر توضیح بدهم باید بگویم: پژوهشهای مبتنی بر نظام ملّی نوآوری در گام نخست راهبردی، در گام دوم توسعهای و در گام سوم کاربردی میشوند.
نظام ملی نوآوری (National Innovation System – NIS ): یک نظام مدیریت نوآوری فرا سازمانی است که به نقش دانشگاهها و موسسات پژوهشی در فرایندهای نوآوری و رابطه تعاملی آنها در این خصوص میپردازد و بر ارتباطات و اتصالات درونی کنشها میان عوامل ملّی مختلف مؤثر در فرایند نوآوری تاکید دارد. «نظام ملّی نوآوری» در حقیقت عبارت است از عناصر و ارتباطات متقابلی که در تولید، گسترش و کاربرد دانش مفید، نقش ایفا میکند.
در سطح ملّی، نوآوری و توسعه فناورانه نتیجه مجموعه تعاملات پیچیده میان عوامل تولید کننده، توزیع کننده و به کاربرنده انواع دانشها است. بنابراین، عملکرد نوآورانههیک کشور بهمیزان زیادی به تعامل و کنش و واکنش ویژه این عوامل در درون نظام دانش جمعی و فناوریهائی که به کار میگیرند، مرتبط میشود. نوآوری نمیتواند صرفاً برحسب تصمیمگیریهای مستقل در سطح داد و ستد درک شود. بلکه نوآوری شامل تعاملهای پیچیده بین حیات و کارکرد علم و محیط آن است. این تعاملات اغلب شامل روابط مداوم در خرد جمعی است که یادگیری و ایجاد فناوری را شکل میدهد. اگرچه عوامل عامتری مانند بافتهای اجتماعی و فرهنگی، چارچوبهای نهادی و سازمانی، زیرساختها، موقعیت دادوستد را شکل میدهد.
نظامهای نوآوری شش وظیفه اصلی دارند:
استقرار مبانی نظام نوآوری بر مبانی و اصول فرهنگ ملّی، ایجاد دانش «جدید»، راهنمایی کردن جهت فرایند کاوش، تامین منابع، و حمایتها ، آسانسازی ایجاد تعامل (در مجموعه نظام مبادله اطلاعات، دانش، بینش و خبرویت) و آسانسازی دستیابی به اطلاعات و مرزهای دانش .
در دستگاه و چرخه نظام ملّی نوآوری، توجه به نیاز مخاطب، اصل محوری است. واکنش مخاطب، مسائل و چالشهای ذهنی او پرسشهای بنیادین وی و بازخوردهای شناختی، عاطفی، روانی، اجتماعی، احساسی و ذوقی مجموعهای از نظام مسألهیابی اصیل و جدید را فراروی نظریه پرداز علوم انسانی قرار میدهد و به روزآمدسازی مباحث علم مدد میرساند. بهویژه در کشور ما که از حیث برخورداری از منابع سرآمد معرفتی، حِکْمی، دینی و ملّی دارای قوّت فراوان است، به ما کمک میکند تا با مدد بازخورد دیدگاه مخاطبان از یک سو و گسترش واکاویها و تجزیه و تحلیل متنها، مبادی علمی و نظریههای بومی در علوم انسانی فربهتر شود.
این نگاه بنیادین در سند توسعه پژوهشگاه ناظر بر کشف و خلق راهبرد، راهکار، راهحل و سندهای ملّی برای تأمین نیازهای دستگاههای اجرایی و جامع بهمعنای برنامهای برای پیوند عمیق بین پژوهشگاه و نیازهای جامعه و مشکلات دستگاههای اجرایی خواهد بود.
درحالحاضر ما به لطف الهی و مساعدت سازمان مدیریت و برنامهریزی بهیک توافق کلان رسیدهایم که در حوزه رفع نیازهای کلان ملّی وارد مسائل مختلف شویم که از جمله آنها حاشیه نشینیهای شهرها است. البته تاکنون فعالیتهایی در این باره صورت گرفته، منتها در برخی از شهرها و شهرستانها هنوز حاشیهنشینی یک معضل تهدید کننده برای فرهنگ، اخلاق، اقتصاد، هنجارهای اجتماعی و ... است. برمبنای راهبردها و سیاستهای برنامه توسعه، لازم است رویکرد همکاری با دستگاههای اجرایی را برای حل مسائل و مشکلات جامعه گسترش دهیم.
با سازمان مدیریت و برنامهریزی به توافقی کلی برای رفع نیازهای کلان ملی در مسائل مختلف از جمله حاشیهنشینیهای شهرها رسیدیم
از همینرو، با همکاری سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور مطالعه اولیه و کلان در این حوزه به ویژه در مطالعه موردی چابهار را در دستور کار قرار دادیم، بهدلیل شیوع زایدالوصف مهاجرتهای بیرویه که هویت این شهر را تهدید میکند، پرداختن بهآن برای ما بهطور ویژه موضوعیت دارد. اگرچه در مسائل حوزه علوم انسانی فاصله ما با پیشرفت بسیار است، مثلاً ما نتوانستیم بهاندازه کافی ظرفیتهای اقتصادی، اشتغالآفرینی، فرهنگی، اجتماعی و گردشگری بنادر را بهانجام برسانیم و اینها نکاتی هستند که باید مطالعه شوند.
* پس این سند تحوّل پژوهشگاه از کِی تدوین و چه زمانی بهمرحله اجرا میرسد؟
- تدوین این برنامه، سال 93 آغاز و طی 11 ماه فرآیندهایش طی شد و با همت والای مرحوم آئینهوند در هیأت امنای پژوهشگاه تصویب و نهایی شد و با تشویق هیأت امنا و شخص آقای نهاوندیان، رئیس دفتر محترم رئیس جمهور که عضو هیأت امنای پژوهشگاه نیز هستند، به عنوان الگوی نمونه برنامهریزی راهبردی در حوزه علوم انسانی تلقی شده است و در عمل نیز در حال حاضر بسیاری از رؤسای دانشگاهها، حتی برخی دانشگاههای صنعتی خواستار آن هستند!
اما آغاز اجرای این برنامه از سال 94 بوده که پایان سال 1398 اولین برنامه توسعه پژوهشگاه بهپایان خواهد رسید. این برنامه راهبردی از انعطافپذیری کافی برخوردار است و میتواند با برنامه راهبردی کشور تطبیق پیدا کند! ما در همین حدود شش ماهی که از عمر برنامه میگذرد، حرکتهای مبنایی را آغاز کردهایم که برنامه کاملاً عملیاتی شود. اولاً هم بر مبنای نظام ملّی نوآوری و هم برمبنای مسئلهیابی حرکت میکنیم. از این روی، وارد عرصههایی عملی شدهایم و خوشبختانه مستقیماً بهسراغ قلب مسائل اجتماعی رفتهایم.
الآن در برخی استانها با هماهنگی استانداران محترم برای پژوهشهای کاربردی در رفع مشکلات آنان مستقیم ورود کردهایم و فعالیتهای کاربردی پژوهشگاه را در ستاد کلان اجرایی محصور نکردیم. چنانکه در استانهای گلستان، اردبیل و سیستان و بلوچستان همکاریهای موفقی داشتیم و از خدا میخواهیم به ما توفیق دهد جایگاه حقیقی و واقعی پژوهشگاه بازیابی شود.
* مسأله این است که پژوهشگاه در دهههای اخیر نتوانسته هنوز جایگاه واقعی خود را بهدست بیاورد! با وجود اینکه تنها نماد تمدنی علوم انسانی معاصر نیز محسوب میشود که با جامعیت باید ادامه حیات دهد. در راستای بازآفرینی میراث تمدنی چه گامهایی برداشتهاید؟
- بسیاری از آثار پژوهشگاه همانطور که گفتید میراث تمدنی ماست که باید اینها را برای نسلهای امروز و آتی بهزبانِ مناسب روز بازآفرینی کنیم. بهطورمثال میتوان از آثار سعدی در بازآفرینی الگوهای توسعه، از آثار مولوی در تولید بنمایههای معنویِ اصیل نمایش و داستان و رمان و … و از آثار صدرالدین شیرازی در تولید نظریههای اسلامی درباب علوم انسانی، از آثار ابوسعید ابوالخیر و شهابالدین سهروردی در تولید نظریههای پدیدارشناسی، از آثار علامه طباطبایی و استاد شهید مطهری در بازآفرینی جهانبینی جدید اسلامی و … استفاده کرد.
ما شاهد حضور ۴ نسل با تجربههایشان در پژوهشگاه علوم انسانی هستیم که در نهایت دوستی و تعامل تجربیات خود را جمع کرده و خدمت میکنند
اما لازمه این دست فعالیتها نیز این واقعیت است که همه دلسوزان نظام توجه بیشتری به پژوهشگاه کنند. ما اینجا به همافزایی در کاربردی سازی علوم انسانی در کشور نیاز داریم چرا که این پژوهشگاه ویژگیهای ممتازی دارد که هیچ جای دیگری در کشور ندارد.
عموم رشتههای علوم انسانی با قدمتی چهل تا پنجاه ساله اینجا هستند. ما شاهد حضور همزمان 4 نسل در اینجا هستیم که بعضاً بسیار دانشمند، متخصص و کمبدیل هستند. این 4 نسل یکجا، همه تجربهها را در خود جمع کردهاند و در نهایتِ دوستی و تعامل با هم خدمت میکنند. پس اگر مسؤولان محترم به این مجموعه توجه بیشتری کنند، عملاً خدمت بزرگی هم بهاعتلا و بومیسازی و کاربردیسازی علوم انسانی، هم بهپیشرفت و توسعه کشور کردهاند.
* پس به اعتقاد شما مسأله علوم انسانی و بومیسازی آن در کشور به کجا باید بیانجامد؟
- همانطور که مقام معظم رهبری در دیداری که با اعضای شورای بررسی متون داشتند، شأن اصلی علوم انسانی را جایگاهِ جهت دهی و تعیین مسیر برشمردهاند، و به این نکته ظریف اشاره کرده و فرمودند: «علوم انسانی برای جامعه جهت دهنده و فکرزاست و مسیر جامعه را مشخص میکند»، معتقدم منطقاً علوم انسانی برای جهتدهی به جامعه و دیگر علوم، خود نیازمند تحول است.
همان گونه که برای تجزیه و تحلیل و درک افقهای دور نیازمند روشن ساختن آن افقها در مسیرمان هستیم، علوم انسانی نیز باید مسیری تحولی را طی کند تا بتواند به این جایگاه دست یابد، اما باید با هدف و مقصد اعتلا حرکت کند و معطوف به پیشرفت جامعه و تعالی انسانها باشد؛ که البته در این مسیر رو به پیشرفت، باید ارزشهای انقلاب اسلامی را نیز توامان مورد توجه قرار دهد و این ارزشها را چراغ هدایت و سفینه نجات خود بداند. علوم انسانی میتواند در توأمانی پیشرفت و استمرار ارزشهای دینی، ملی و انقلابی، ستونی استوار و پایدار بهشمار آید و کمک شایانی عرضه کند.
بنده بهعنوان کسی که بهیک معنی از سال 1358 و در حقیقت یک سال پیش از انقلاب فرهنگی، در تکوین تشکلِ اسلامی دانشجویی علوم انسانی شرکت داشتم و بعدها با ادامه تحصیل وارد حوزههای مدیریتی پژوهش علوم انسانی شدم، در معنای مدیریتی و تشکیلاتی بیش از 35 سال است بهقول معروف خاک علوم انسانی را خوردهام! بهاعتقاد من برای بومیسازی علوم انسانی در کشور، اول باید علوم انسانی، کاربردی شود. یعنی با مطالعات کتابخانهای یا کار با سایتها و محصور شدن در رایانه، علوم انسانی بومی نمیشود! علوم انسانی اگر با مردم و جامعه در تعامل باشد، میتواند مسائل آنان را از این طریق بازیابی و با ارجاع بهخود، حل کند. یعنی درواقع، مبتنی بر مبادی نظری قادر میشود مسأله را حلّ کند. معنای اصلی نظام ملّی نوآوری نیز عملاً همین است.
بومی سازی علوم انسانی در کشور نخست نیازمند کاربردی شدن است با مطالعات کتابخانهای یا کار با سایتها و رایانه علوم انسانی بومی نمیشود
درحقیقت، در اینجا باید بهمطلب مهمی اشاره کنم و آن اینکه اینطور نیست که بگوییم همه علوم موجود بیگانه و ناکارآمد است، و ضد مبانی ما، ارزشهای ما و مسائل ما است و با
این نگاه از میراثها و دستاوردهای تمدنی، فرهنگی، دینی و ملّی خود غافل شویم و از آنها بهرهمند نشویم و راه و دانش بازآفرینی و بهکارگیری آنها را نشناسیم.
دانشهای جهانی در قلمرو علوم انسانی در حوزه روشی و فنون و مهارتها مثلاً تست هوش، یا فنون مشاوره و راهنمایی، رفع افسردگی یا فنون و مهارتهای روانشناسانه یا جامعه شناسانه، مبارزه با اعتیاد، و یا در حوزه اقتصاد و فنون کارآفرینی، برای ایجاد اشتغال و مبارزه با بیکاری و حل معضلات پیچیدهای چون مشکلات هویتی یا مشکل بزرگ فاصله میان دانشگاه و صنعت یا فنون رفاه اجتماعی، روشها و فنون، حتی بهتر میتواند در خدمت بازشناسی عظمت و غنای فرهنگی و شناساندن ارزشهای مواریث ما قرار گیرد.
مثلاً مسئله آرکیتایپها و کهننمونهها، ادبیات اسطورهای، نشانهشناختی و نشانه ـ معناشناختی یا برخی روشهایی که میتواند در شناخت بهتر لایههای جوهره هنری و ابعاد معنایی شعر نظامی بهما کمک کند، باید از این روشها، فنون و علوم استفاده کنیم. ما زمانی که میگوییم علوم انسانی بیگانه، ابتدا باید مشخص کنیم که کدام علوم انسانی بیگانه؟ من تصور میکنم بخشهایی از این دست نگاههایی که نه میراث را دقیق فهمیده و مطالعه کرده و نه از دانشهای جهانی و کارکردهای آن اطلاع دارد، ممکن است ما را دچار غربزدگی مضاعف کند. چون بخش اعظم علوم انسانی وارداتی در یک سازکار هژمونی استعماری، در بخشی از لایههای علوم انسانی پوزیتویستی وارد ایران شد.
در چنین سازکاری که ما در موضع ضعف بودیم و آنها قدرت داشتند، ورود یکجانبه این علوم درست نبود. بخشی از علوم موجود اصلاً از غرب نیامده، مثل بخش علوم انسانی معناگرا، در حوزه هرمنوتیک که بهنحوی ریشه در میراثهای دینی و عرفانی دارند و بعضاً ریشه در سنتهای تفسیری و تبیینی ما دارند، متعلق به خودمان است. ما سنت هرمنوتیک یا تشریح و توضیح و تأویل را در چارچوب سنت فکری خود داشتیم که ربطی به غرب ندارد. البته بخشی از علم هرمنوتیک ریشه در یونان و قرون وسطی هم دارد، اما این تمامیت آنرا دربر نمیگیرد. اتفاقاً دنیای جدید مدرن عموماً در مقابل نگاه هرمنوتیکی ایستاده است و سنت تحصلّی و پوزیتیویستی به هیچوجه با این رویکرد سرِ سازگاری ندارد.
دنیای جدید مدرن عموماً در مقابل نگاه هرمنوتیکی ایستاده است و سنت تحصلّی و پوزیتیویستی به هیچوجه با این رویکرد سرِ سازگاری ندارد.
نکته دیگر غفلت مهمتر ما در عرصه بازآفرینی میراثهای شرقی است. این خسرانی است که ما از قرن نهم، گرفتارش شدهایم و از آن زمان به بعد شاهکاری در تراز آثار فرودسی، سعدی، مولوی، حافظ و … خلق نشده است. بنابراین، اینطور نیست که بگوییم مشکلات منحصراً برای چند دهه کنونی است!
اگر بخواهم مثال بزنم در همین حوزه سینمای معناگرا است! امروز ما در این زمینه بسیار فقیر هستیم و در آن بخشهایی هم که ورود کردیم، ناشیانه و بدون تکنیک بوده است. درصورتی که اگر با مهارت از ماجراهای قرآنی یا از داستانهای عطار، سنایی، نظامی، سعدی و مولوی بهره میبردیم، آثار سینمایی ما بسیار غنیتر میشد. زیرا سینمای ما ظرفیت زیادی دارد که از جنبههای رئالیسم جادویی و سوررئالیسمِ جای گرفته در خلال متون عرفانی و زیباییشناسانه، بهره ببرد.
دقت کنید، منظورم شگردهای بیانی و فنی این رویکردها هست نه مبانی فکری آن. مثالی میزنم در حدود دو دهه اخیر نویسندگان باورمندی چون حسن بنیعامری، رضا امیرخانی، محمدرضا کاتب، مصطفی مستور و چندتن دیگر از تکنیک و شگرد بیانی پست مدرن در خدمت داستانهای دفاع مقدس بهره بردهاند و توفیقات هنری درخور توجهی کسب کردهاند. بنابراین، ما از سنت پویای علوم انسانی خود غفلت کردیم و لطمه خوردیم، که البته بخشی از آن مربوط به علوم انسانی غربی بوده است.
ما از سنت پویای علوم انسانی خود غفلت کردیم و لطمه خوردیم، بخشی از آن هم مربوط به علوم انسانی غربی بوده است
متأسفانه از سوی دیگر در برخی مواضع، و حدود یک دهه در حوزه ادبیات، هم دچار مشکل نظریهزدگی افراطی شدیم و تمام توجه خود را بهسوی غرب کردیم و از متفکران و دانشمندان خود و ظرفیت زیباییشناسانه و اصول هنری آنان غفلت ورزیدیم، درحالیکه میتوانیم به بازآفرینی در حوزه خودی بپردازیم و این واقعاً برای هویتسازی جوانانمان پاسخگو خواهد بود.
امیدواریم یک روز پژوهشگاه در این زمینه بتواند بهعنوان قطب بزرگی در عرصه بینالملل ثبت شود. ما در حال فراهم کردن مقدمات آن هستیم و در برنامه توسعه پیشبینی شده، الآن نیز دفتر تأسیس قطبها را راهاندازی کردهایم.
* جناب قبادی در عرصه رنکینگهای بینالمللی و تولید علم، افولی را امروز شاهد هستیم، آیا این امر به وضعیت کنونی پژوهشگاه باز نمیگردد؟
- درست است که ظاهراً شیب رشد علم در کشور اندکی کُند یا کم شدن را نشان میدهد، اما این موقت است، امیدواریم که بهزودی در کل کشور جبران شود. باورمندی، توان و انگیزه دانشگاههای ما و بهبود روابط بینالمللی بزودی گردونه را خواهد چرخاند. مطالعه زمینهها و جوانب امر نشان میدهد که مقدمات رشد تدریجی مجدداً در حال شکل گیری است و رشد درخور توجهی را شاهد خواهیم بود.
همین روزها مجله Science دوباره این نوید را داده که افزایش روند تولید علم در ایران صورت خواهد گرفت. اما بازهم برایم سخت است که بگویم متوسط سرانه تولید علم ما در پژوهشگاه، به معنای تولید مقاله علمی ـ پژوهشی اواخر سال 92، 0.6 بوده است. ولی برنامه توسعه راهبردی پژوهشگاه ما را موظف ساخته که این رشد به 2.5 برسد. بهلطف الهی در همین پایان سه ماهه اول 1394 به 1.3 رسیده و در دو ماه اخیر به 1.6 نزدیک شده است.
متأسفانه متوسط سرانه تولید علم ما در پژوهشگاه اواخر سال 92، 0.6 بوده ولی این رشد در همین پایان سه ماهه اول 94 به 1.3 رسیده و در دو ماه اخیر به 1.6 نزدیک شده است
با اتخاذ سیاستهای منطبق با برنامه توسعه پژوهشگاه «آییننامه گرنت پژوهشگاه» بهتازگی بهتصویب هیأت رئیسه رسیده که سیاست تشویقیِ پیشبینی شده در آن بهحدّی پُررنگ است که قبلاً در کشور در حوزه علوم انسانی سابقه نداشته است. إنشاءا… این سیاست موجب ارتقای رتبه ما در کشور خواهد شد.
* جناب دکتر درباره فعالیتهای شورای تحول علوم انسانی و ارتباط آن با پژوهشگاه بفرمایید. در حال حاضر وضعیت تدوین کتب بومی علوم انسانی به چه صورت است؟
- تحول علوم انسانی دو معنا دارد: یک معنا عام است و بهطور کلی بهپویایی و ایجاد تغییر در علوم انسانی برمبنای شاخصهایی مانند تحولات زمانی، فنی و فرهنگی مربوط است. اما یک معنای آن بسیار خاص است، یعنی نظامی اداری و دستگاهی و تشکیلاتی تحت نظر شورایعالی انقلاب فرهنگی که به نام «شورای تحول» خوانده میشود و پژوهشگاه مددرسان بهآنها است و ما بسیار کوشش داریم به آنها کمک کنیم و این کار را نیز انجام میدهیم. ما در چند زمینه میتوانیم بهآنها کمک کنیم:
اوّل: در بخش تهیه و تدوین آثاری در مبانی و مبادی علوم انسانی. چرا که بر اساس برنامه توسعه راهبردی پژوهشگاه بخش قابلتوجهی از تحقیقات در پژوهشکدههای مختلف ما ناظر بر تحول و اعتلای علوم انسانی است.
دوم: در حوزه جلب مشارکت مخاطبان و ذینفعان به معنای وسیع کلمه که به درونزایی فعالیتها کمک میکند، پشتوانه عملی و آزمون پسداده ما در این زمینه شبکه نخبگانی ملّی پژوهشگاه است. شورای بررسی متون پژوهشگاه از این جهت یک ظرفیت بالفعل است.
سوم: در زمینه مصرف علم است که الآن در کشور ما بهویژه در حوزه علوم انسانی در مصرف علم، ترویج علم، مردمیسازی علم وضعیت کاملاً مطلوبی وجود ندارد. برمبنای سیاستهای برنامه توسعه پژوهشگاه، برای رفع خلأهای یادشده و حلّ مشکلات فوق در حال برقراری ارتباط با دنیای نشر و انتشاراتیها و بخشهایی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، گروهها و دانشکدهها و شبکه سراسری نخبگانی علوم انسانی خود، مجموعه جامعه، اصحاب قلم، دوستداران معرفت، بلکه مجموعه کتابخوانان، شبکههای اجتماعی و علاقهمندان دانش را با تولیدات علمی حوزه علوم انسانی پیوند بزنیم.
یعنی مشابه همان خلائی که رشتههای فنی ـ مهندسیِ دانشگاهها با صنعت دارند را پاسخ بدهیم. مخاطبان و ذینفعان دانشکدههای صنعتی، در درجه اوْل کارخانهها و دستگاههای صنعتی و تجاریاند، ولی در علوم انسانی جامعه و مردمند. از اینروی، در علوم انسانی کار با ظرافت و سختی بیشتری همراه است و پژوهشگاه میتواند بهحل چنین مشکلی بپردازد؟
*بنابراین در عرصه عمل بهترین پشتوانه برای شورای تحوّل، همین پژوهشگاه علوم انسانی است؟
-بله شورای بررسی و نقد متون پژوهشگاه اکنون 19 سال قدمت دارد و بیش از 1800 استاد دانشگاه ارتباط دائمی با آن دارند و حدود 270 نفر از استادان تراز اوّل دانشگاهی نیز عضو گروههای مختلف تخصصی آن هستند. این شورا عملاً بهصورت مردمنهاد با دانشگاهها تعامل و همکاری میکند و تاکنون کارگاهها و سمینارهای متعددی را در دانشگاههای مختلف برگزار کرده و در دست اجرا دارد و نزدیک به 50 اثر که عموماً میتوان آنها را منابع مستقیم یا غیرمستقیم و فرعی درسی دانشگاهها خواند، از طریق این شورا بهثمر رسیده است.
شورای بررسی و نقد متون پژوهشگاه اکنون 19 سال قدمت دارد با بیش از 1800 استاد دانشگاه ارتباط دائمی داشته و حدود 270 نفر از استادان تراز اوّل دانشگاهی نیز عضو گروههای مختلف تخصصی آن هستند
یکی دیگر از امتیازات این شورا رواج و تقویت تفکر انتقادی و فرهنگ نقد منابع موجود علوم انسانی است. این شورا موفق شد تنها مجله اختصاصی انتقادی علوم انسانی با درجه علمی ـ پژوهشی را بهطور مستمر منتشر سازد.
خود این مجله و مقالات انتقادی ـ تخصصی آن که براساس زمینههای مختلف علمی تفکیک شده است، یک منبع روشمند پیشرفته کمک درسی بهشمار میآید. بنابراین، بهترین کمک بهتحوّل علوم انسانی تلقی میشود.
اکنون اطلاع دارم که 5 رشته هم در گروه تاریخ شورای تحول که به همت مرحوم استاد آئینهوند فعالیت میکرد، با نگاه جامعتر در حال نهایی کردن سرفصلها است تا برای تصویب به وزارتخانه و دانشگاهها منتقل شود.
یکی از فعالیتهای شورای متون، رصد وضعیت علوم انسانی دنیا با دیدگاه انتقادی است. ما الان دو جلد کتاب «علوم انسانی در تراز جهانی» را منتشر کردهایم که بخشی از این علوم انسانی در این آثار نقد و بررسی شده است و امیدواریم پنجرهای برای شورای تحوّل باشد.
* در حوزه ترجمه معکوس نیز فعالیت دارید؟
- ترجمه در پژوهشگاه، با درنظر داشتن اولویتها و گزیده در دستور کار قرار میگیرد، مگر ترجمههایی که مسئلهیابی خاصی داشته باشد. اما رویکرد به ترجمه معکوس به زبانهای عربی و انگلیسی وجود دارد. درحال حاضر ترجمه برخی آثار ما در شورای انتشارات به عنوان راهبرد در دستور کار قرار گرفته است.
* لطفاً بفرمایید در سال جدید وضعیت بودجه پژوهشگاه نسبت به سال گذشته تغییری کرده است؟
- هم با پیشبینیای که در بخش طرحهای کارفرمایی داشتهایم و هم بهدلیل عنایت دولت تدبیر و امید نزدیک به دو برابر شده است. منتها این رشد، مطابق با برنامه توسعه است و بخشی از آن بر پایه افزایش طرحهای کاربردی صورت گرفته است که با کمک پژوهشگران و ساماندهی نخبگان علوم انسانی باید بیش از این در حوزه مسائل اجتماعی بهسمت کاربردی کردن طرحها حرکت کنیم.
دلمان را به بودجه دولتی خوش نمیکنیم تا به کارهای شیک بپردازیم
با این حال ما دلمان را به بودجه دولتی خوش نمیکنیم تا بهکارهای شیک بپردازیم. طرحهای کارفرمایی ما باید تا پنج ـ شش برابر افزایش یابد. ولی درهر حال اعتبارات کنونی واقعاً برآورنده نیاز پژوهشگاه نیست و تنها برای گذراندن امور روزمره پژوهشگاه است و بهدرد کارهای ملّی و بینالمللی نمیخورد! برای اینکه ما واقعاً ظرفیت حقیقی سرمایههای انسانی و مجموعه محققان و استادان را بهفعلیت برسانیم، فاصله زیادی با ضرورت پاسخگویی بهتوانمندیهای آنان داریم.
* در ارتباط با رفع موانع و عوامل مشکلزا برای فعالیتهای علوم انسانی در کشور چه نکاتی را باید درنظر بگیریم؟
- بهاستثنای اقدامات در زمینه جبران مسائل مالی، فرهنگی، فردگرایی افراطی محققان علوم انسانی و پایین بودن عرف پژوهش جمعی، ضعف روششناختی، ضعف دانش عمومی، باید به ریشههای تاریخی این عقبماندگی و ناکارآمدی در حوزه علوم انسانی نیز توجه کنیم و بهفکر جبران آن باشیم. این مشکلات موجب شده امروز به اندازه کافی توانمند نباشیم و در حوزه فعالیتهای کاربردی توفیق نداشته باشیم؛ یعنی مهارت کاربردیسازی کسب نکرده باشیم.
درست است که ما دانشمندان خوبی داریم ولی در این زمینه به خوبی از آنها استفاده نشده است! یکی از این موانع هم این است که غالباً مسئولان ما در هر دولتی آنطور که باید به حوزه علوم انسانی توجه نکردهاند و به کارآمدی علوم انسانی ایمان نیاوردهاند. با این دیدگاه اینها تصور میکنند که علوم انسانی هم باید مثل علوم تجربی درآمدزا و به اصطلاح تجاریسازی شده باشد.
* بهرحال باید قبول کنیم که به دلیل برخی مشکلات و معضلات این روزها کمتر دانشجویان ما رغبت بهحضور در این رشتهها و حوزهها را پیدا میکنند...
- همینطور است. همه مسؤولان ما باید اثرگذاری بنیادی علوم انسانی را تبیین و ترویج کنند. یکی از مسائلی که باید ریشههای آن مورد بررسی قرار گیرد، همین است که ما باید برای استاد و دانشجو به ویژه دانشجویان تحصیلات تکمیلی در حوزه پایاننامه و ... انگیزهسازی کنیم. امروزه در حوزههای مختلف اجتماعی مانند ترافیک، خشونت، مشکلات اخلاقی، استحکام نظام خانواده و ... که کاملاً با زندگی روزمره هر شهروندی در پیوند است، نیاز بهکمک علوم انسانی داریم. چرا که بخشی از مشکلات ما از طریق انجام پژوهشهای اجتماعی و انسانی رفع میشود.
بنده با تمام ارادتی که بهدوستان علوم تجربی دارم باید با فروتنی بگویم که آنها بهتنهایی قادر بهحل مشکلات خود بدون علوم انسانی نیستند، مثلاً در حوزه سلامت، حوزه خلاء بین صنعت و دانشگاه و …، با تعامل سازنده با علوم انسانی میتوانند مسائل را حل کنند، وگرنه تا ابد این فاصله باقی خواهد ماند. چرا که این مطالعات مسألهشناسی و روششناسی خاص خود را میخواهد و فضای تعامل و اعتمادسازی میان مدیر کارخانه و مدیر اجرایی یا متخصص و عرصه اجرا نیازمند عامل و شناساگری است که هر دو طرف کار را بشناسد!
با همه ارادتم به دوستان علوم تجربی باید اذعان کنم که آنه به تنهایی قادر به حل مشکلات خود بدون علوم انسانی نیستند!
مطالعات انسانی موجب میشود تا یک مسئول از تکبعدینگری خارج شود و جامعنگر و آیندهنگر و آیندهپژوه شود. علوم انسانی دید آیندهپژوهانه به مسئولان میبخشد!
* شنیدهها حاکی است که در عرصه بینالملل و ارتباط با سایر جوامع هم فعالیتهایی دارید؟
- بله ما الان با برخی مؤسسات کشور لبنان ارتباط داریم و اولویتمان هم کشورهای اسلامی است. با دانشگاه قزاقستان، سوریه، عراق و اخیراً هم با دانشگاه مرمره ترکیه همکاریهایی را آغاز کردهایم. با کشور ترکیه قرار است کنسرسیومی تشکیل دهیم و فعالیتهای فرهنگیمان در ناحیه قفقاز و آسیای میانه را گسترش دهیم. خوشبختانه در آخرین جلسه هیأت امنای پژوهشگاه، اعضا و بهویژه شخص جناب آقای دکتر نهاوندیان هم ما را در ورود به فضاهای جدید بینالمللی ترغیب کردند تا فاصله نیل بهمرزهای دانش را کاهش دهیم، حتی توصیههایی داشتیم که در ایران دورههای آموزشی یک ترمی برای برخی صاحبنظران تراز اول دنیا داشته باشیم تا محققان و اساتید ما هم در تعامل با آنها قرار بگیرند.
حال دیگر باید اولویتها را شناسایی و تعریف کنیم و از ظرفیت برنامه توسعه هم استفاده کنیم. همچنین بهنظر میرسد ما ظرفیتهای همکاری مبتکرانه فراوانی با پاکستان، هند، حتی چین و ژاپن داریم. همانطور که عرض کردم در عرصه همکاری مشترک بینالمللی در علوم انسانی کسانی میتوانند بیشتر نفع ببرند که تمدّن و فرهنگ دیرینتر و شاهکار و مفاخر جهانی بیشتری داشته باشند و از این جهت دست ایران پُرتر است.
بههرحال، واقعیت این است که در عرصه معرفتی فلسفی، گاه از جهان جلو بودیم؛ یک زمانی پنج تا ده سال از دنیا فاصله داشتیم؛ ولی الان این فاصله به 40 سال رسیده است. انشاالله این نقاط ضعف را کاهش دهیم و نقاط ضعفمان را بشناسیم. فضاهای مجازی هم خیلی بهما کمک کرده ولی باز هم حرف اصلی را نمیزند.
* درنهایت درباره گزینههای انتصاب ریاست پژوهشگاه بفرمایید که گمانهزنیها در این راستا به کجا انجامیده است؟
- بنده اطلاعی از این امر ندارم و خیلی هم علاقهمند نیستم! چرا که ما در معیت استاد فقیدمان به این پژوهشگاه آمدیم. البته از سال 1375، یعنی حدود 19 سال است که عضو شورای مرکزی متون گروه ادبیات فارسی هستم؛ اما زمانی که سمت قائم مقامی و معاونت پژوهش این پژوهشگاه را پذیرفتم، از سمت مدیریتی آن استعفا کردم. بنده حتی از جریان سرپرستی خود هم اطلاع نداشتم.
زمانی که در مراسم ختم مرحوم آئینهوند در تویسرکان بودم، از وزارتخانه با بنده تماس گرفتند و جلسهای تشکیل دادند و مسأله سرپرستی را درمیان گذاشتند. به هرحال، ما فرزند انقلابیم و از دوران انقلاب و دفاع مقدس هر جا که لازم بوده خدمت کردهایم، الان هم خیلی برایم فرق ندارد. مسلّم است که معلّمی را از همه چیز بیشتر دوست دارم. مهم خدمت است که صورت میگیرد. اتفاقاً کارهای علمی نیمه تمام زیادی دارم، هفت جلد کتاب آماده انتشار دارم که فرصت نکردهام آنها را بهانجام برسانم.
* ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید.موفق باشید.
- بنده هم از فرصتی که در اختیار پژوهشگاه قرار دادید، متشکرم. الحمدلله ربّالعالمین!
نظر شما :