یادداشت فائزه توکلی؛ رضیه سلطان «اولین پادشاه زن مسلمان در دنیای اسلام»
در میان پادشاهان مسلمان رضیه خاتون اولین پادشاه زن دولت مسلمان ترک در دهلی بود که طی سالهای (۶۳۸ هجری قمری/ ۱۲۴۰ - ۶۳۴ هجری قمری/۱۲۳۶ میلادی) با اقتدار به حکومت رسید.
دهلی از مهمترین شهرهای هندوستان شمالی است که در سال ۵۸۴ هجری قمری / ۸۹-۸۸/۱۱ میلادی به دست امیر قطبالدین آیبک که لقب «سپهسالار» داشت و یکی از غلامان شهابالدینمحمدبنسامغوری پادشاه غزنه و خراسان بود فتح شد. (ابنبطوطه، ج ۲، ص ۴۳۴)
در سال ۶۰۷ هجری قمری /۱۲۱۰ میلادی. آیبک در هنگام بازی چوگان از اسب به زیر افتاد و فوت شد و فرزندش آرامشاه به سلطنت نشست اما همان سال از سلطنت خلع و اعدام گردید. پس از او ایلتمش «شمسالدنیا والدین» غلام و داماد قطبالدین آیبک با تصاحب عنوان فرمانروا به تخت سلطنت جلوس کرد.
شمسالدین ایلتمش حاکمی عادل بود و بهواسطه عدالتش مشهور بود. وی هرچند وزیری همنام خواجه نظامالملک وزیر مشهور دربار سلجوقیان را مأمور رسیدگی به امور نموده بود، خود نیز بدون تشریفات شبانهروز برای احقاقحق مردم شخصا به کارها رسیدگی میکرد. (ابنبطوطه، ج ۲، ص ۴۳۶)
ولیعهدی رضیه خاتون
از میان فرزندان شمسالدین ایلتمش ناصرالدین محمود، تنها فرزند مقتدر و با لیاقت او بود که بههنگام حکومتش در بنگال وفات کرد. فرزندان دیگرش (رکنالدین و معزالدین) عقل و درایت دخترش رضیه را نداشتند. (ابنبطوطه، ج ۲، ص ۴۳۵)
رضیه خاتون زنی عادل و دوستدار مردم بود و تربیت پدر بسیار روی او تأثیر داشت و ایلتمش با درک این موضوع که او بر تمام رموز اداره امور مملکت واقف است بهسال ۱۲۳۲ م. پس از فتح گوالیور و بههنگام بازگشت به دهلی وزیر و عدهای از امرا را احضار کرد و ولیعهدی رضیه خاتون را به اطلاع آنها رسانید و به وزیرش تاجالدین محمود نیز دستور داد که منشور ولایتعهدی را تهیه کند. (طبقات ناصری، ج ۱، ص ۴۵۷)
بههنگام آمادهشدن این منشور امرای با نفوذی که با پادشاه در تماس بودند علت تعیین رضیهخاتون را به پادشاهی مسلمانان هند، علیرغم وجود پسران پادشاه که در سن بلوغ نیز بودند، جویا شدند و نامناسب بودن تصمیم پادشاه را در این خصوص به او تذکر دادند. سلطان ایلتمش معایب پسرانش ازجمله میخوارگی و غرق شدن در رؤیاهای جوانی و اینکه هیچکدام از آنها توانایی اداره مملکت را ندارند، برشمرد و نیز توانایی رضیهخاتون و مناسببودن انتخاب او به ولیعهدی و روشنشدن محاسن این انتخاب را در آینده به حاضرین گوشزد کرد.
رضیهخاتون برای حکومت تمام اوصاف پادشاهی را بهتر از فرزندان ذکور ایلتمش دارا بود، در عین جنگجویی و جسارت زنی بسیار خوشخوی و دوستدار و پشتیبان علما و دانشمندان بود، مادرش ترکان خاتون نیز از مقتدرترین زنان حرم محسوب میشد. ایلتمش درسال ۶- ۱۲۳۵ فوت کرد. پس از مرگ او یک گروه از امرا خواستار بهسلطنترسیدن رضیهخاتون بودند. ولی گروه دیگر میل داشتند یکی از پسران ایلتمش بهنام رکنالدین فیروز شاه را به سلطنت برسانند. بالاخره این گروه با کمک و وساطت شاهترکان مادر رکنالدین موفق شدند.
ابنبطوطه درمورد به سلطنت رسیدن سلطان رضیهخاتون مینویسد: «رکنالدین تحتتأثیر مادرش شاهترکان درحق برادرش بنای ظلم گذاشت و به این علت خواهرش رضیهخاتون تصمیم به نابودی او گرفت و در یکی از روزهایی که رکنالدین در مسجد بود، رضیهخاتون لباس تظلمخواهی پوشید و به پشتبام قصر قدیمی (دولتخانه) رفت و با نشان دادن خود به مردم شهر شروع به صحبت نمود که برادرم رکنالدین برادرمان معزالدین (یا قطبالدین محمد) را نابود نمود و حال قصد نابودی مرا دارد؛ و نیز جوانمردی، عدالت و بخشش پدرش را به مردم یادآوری کرد.
رضیهخاتون که تنها زنی بود که سلطنتش را از راه عهد بهدست آورده بود با خیانت ترکانشاه مجبور به قهر و غلبه گردید تا بهحق خود رسید.
اقدامات سلطان رضیهخاتون
رضیهخاتون در سال ۱۲۳۶ م به تختسلطنت جلوس کرد. او ابتدا به اوضاع نابسامان خاندان شمسیه سروسامان داد. عدالت را بر جامعه حاکم کرد و رفتار عادلانه با مردم پیش گرفت. (طبقاتناصری، ج ۲، ص۶۳۹)
این زن برجسته در ابتدای سلطنت مواجه با شورشهای فرصتطلبانی شد که ازجمله به نورالدین که علیه مذاهب حنفی و شافعی مردم را تحریک میکرد، میتوان اشاره کرد که پس از کشتهشدن عده زیادی از قرامطه، حمله شورشیان دفع شد.
سرانجام یکتا سلطان زن مسلمان شرق
درباره سرنوشت سلطانرضیه روایتهای گوناگونی نوشته شده که ازجمله ابنبطوطه به شهید شدن او به دست هندوها اشاره میکند و مینویسد: «سلطانرضیه پس از شکستخوردن در جنگ برای اینکه اسیر نشود، از مقابل سپاهیانی که برادرش بهرامشاه از شهر دهلی به مقابله با او فرستاده بود، فرار نمود، او در حین فرار گرسنگی و مشقت زیاد کشید و در راه به کشاورزی که مشغول شخمزدن مزرعه خود بود، برخورد از او خوراکی خواست. کشاورز تکه نان خشکی در اختیار او گذاشت. رضیه پس از خوردن نان بهعلت خستگی زیاد به خواب رفت. پس از خوابیدن رضیه، کشاورز که بر زن بودن او آگاهی یافته بود به طمع تصاحب لباسهای گرانبهای سلطانرضیه او را کشت و جسدش را در مزرعه دفن کرد و اسب او را نیز به طرف دیگری روانه نمود. چندی بعد مرد کشاورز برای فروش قسمتی از البسه سلطانرضیه عازم بازار گردید و اهالی بازار با مشاهده لباس سنگدوزی شده و گرانبها در دست یک کشاورز فقیر به شک افتاد، و او را به حضور قاضی شهر بردند و کشاورز به قتل سلطانرضیه اعتراف کرد. جنازه سلطانرضیه طی مراسمی مذهبی به خاک سپرده شد و قبهای بر مزارش ساختند. اینک قبر رضیه زیارتگاه است و از مزارات متبرکه بهشمار میرود. (ابنبطوطه، ج ۲،
ص ۴۳۷)
دستاوردهای سلطانرضیه
تا شروع قرن (۹ ه- ۱۶ م) با توجه به نمونه نادر حاکمیت زنان در دنیای مسیحیت اروپایغربی سلطانرضیه اولین و با قدرتترین پادشاه زن مسلمان در دنیای اسلام بود.
سلطانرضیه نزدیک به چهار سال رسما اداره امور مملکت وسیعی نظیر یک امپراتوری را اداره نمود. او برای مملکت خود نمونهای از عدالت و قدرت بود. سلطانرضیه گذشته از قابلیت اداری و نظامی در صنعت و هنر نیز استعداد غیرقابلانکاری داشت. اشعار دلنشین او با تخلص شیرین دهلوی یا شیر غوری وجود دارد.
بعد از سلطانرضیه امرای جاهطلب ترک در زمان جانشینان او راحت ننشستند و زمینه تضعیف حکومت شمسیه را فراهم کردند. خاندان شمسیه جای خود را به خاندان بالابان داد.
منابع
۱- ابنبطوطه، محمدبن عبدالله، سفرنامه ابنبطوطه، ترجمه محمدعلی موحد، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب ۱۳۴۸.
۲- اوچوک، بحریه، زنان فرمانروا در دولتهای اسلامی، ترجمه دکتر محمدتقی امامی، تهران انتشارات کوروش ۱۳۷۴.
۳- سراج، قاضی منهاجالدین عثمان، طبقات ناصری، به تصحیح عبدالحی حبیبی قندهاری کابل، انتشارات انجمن تاریخ افغانستان، سال ۱۳۴۲.
۴- میرخواند، محمدبن خاوندشا، روضه الصفافی سیرهالانبیاء و الملوک و الخلفا، تهران، انتشارات پیروز ۱۳۳۹.
۵- نائینی، محمدرضا جلالی، هند در یک نگاه، تهران انتشارات شیراز، سال ۱۳۷۵.
نظر شما :