یادداشت دکتر صداقت ثمرحسینی؛ تأملی درباره شبکه‌های ماهواره‌ای سلفی و شیعی ضد وحدت اسلامی

۰۹ خرداد ۱۳۹۴ | ۱۶:۱۵ کد : ۱۰۴۴۹ اخبار اساتید پژوهشگاه
تعداد بازدید:۲۰۱۷

دولت آل سعود در دوران جدید، رویکرد توسعه‌طلبانه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی وسیعی را در قبال جهان اسلام آغاز و دنبال کرده است. در ادامه به اهمیت این بحث در تحلیل شبکه‌های ماهواره‌ای سلفی – فارسی اشاره خواهد شد.

دولت آل سعود در دوران جدید، با سیطره بر حجاز و برخی از نواحی پیرامونش توسط عبدالعزیز آل سعود (1902-1953م) که آن بنام عربستان سعودی نامید، رویکرد توسعه‌طلبانه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی وسیعی را در قبال جهان اسلام آغاز و دنبال کرده است. تا پیش‌ازآن دوران، سلفی‌های وهابی فاقد قدرت عمل و فعالیت کافی در چارچوب گستره‌ای وسیع در جهان اسلام بودند. برای درک بهتر فعالیت‌های رسانه‌ای سعودی‌ها، بهتر است کمی به گذشته بازگردیم. کانون فعالیت‌های آنان ابتدا با تأسیس چاپخانه‌های سلفی در مناطق مختلف جهان مانند «المکتبه السلفیه‌» (قاهره)، «مطبعه السنه المحمدیه‌«(قاهره)، اداره ترجمان السنه (پاکستان)، «دار الآثار للنشر و التوزیع» (یمن)، «مجالس الهدی للإنتاج و التوزیع» (الجزائر) و ... آغاز شد. هدف از این اقدام تنها انتشار میراث عقاید ابن تیمیه و محمد بن وهاب نبود، بلکه سیاست بسیار بزرگ‌تری در ورای آن دنبال می‌شد و آن مبتنی بر این ایده بود که «تبلیغ وهابیت باید در کشورهای اسلامی بومی شود؛ یعنی رنگ و لعابی محلی اما محتوای سعودی و وهابی بیابد.» این ایده، یعنی تربیت سلفی - وهابی جوانان جهان اسلام، درواقع تربیت شیوخ سلفی آینده کشورهای اسلامی بود که در تربیت نسل کنونی شیوخ سلفی مصر بسیار موفق عمل شد و در یمن بسیار پیگیر و البته پرتنش.

افرادی چون ناصرالدین آلبانی که از اساتید دانشگاه امام محمد بن سعود (1395 تا 1398ق) و در مواقعی از نمایندگان رسمی بن باز مفتی بزرگ وهابی در سعودی بود، در رسالهٔ معروفش با عنوان «التصفیهٔ و التربیهٔ» (در اصل سخنرانی او در دانشکده شریعت عمان) به این موضوع اشاره کرده است و من آن را در فصلی مجزا در مجلد سوم مجموعه شیعه شناسی که ان شاء الله منتشر خواهد شد، تشریح کرده‌ام. هدف از این سیاست عبور دادن جوامع اسلامی از «صافی سلفیه وهابی» است. از همین روست که شیوخ سلفی - سعودی با تأسیس کانون‌هایی در شهرهای قاهره، دمشق، لندن، لاهور و فعالیت‌های وسیعی در مالزی و اندونزی و هندوستان و ... ادعای جهانی بودن عقیده محمد بن عبدالوهاب را در جهان اسلام مطرح می‌کنند و این دروغی رسانه‌ای است؛ آن‌ها در ملیت مختلف‌اند، ولی در عقیده همه شاگردان مراکز آموزشی سعودی و مجریان حکومت سعودی هستند. در ادامه به اهمیت این بحث در تحلیل شبکه‌های ماهواره‌ای سلفی – فارسی اشاره خواهد شد.

مدتی بعد شرکت‌هایی تأسیس شدند که به تهیه و توزیع کاست‌ها صوتی و تصویری شیوخ سلفی در جهان اسلام می‌پرداختند که نمونه بارزی از این شرکت‌ها و فعالیت‌ها را می‌توان در قاهره مشاهده کرد که به سایر کشورهای آفریقایی نیز توزیع می‌شد. با توسعه فناوری‌های نوین ارتباطاتی، تبلیغات وهابی – سعودی متوجه حرکت از سخت‌افزار به نرم‌افزار و از کتاب‌های کاغذی به کتابخانه‌های دیجیتال با تاکید بر منابع دیداری و شنیداری شد. حیات منابع صوتی و تصویری در اینترنت سخت وابسته به شبکه‌های ماهواره‌ای است؛ و معمولاً محتوای این شبکه‌ها در وب‌گاه‌های اشتراکی مانند یوتیوب ذخیره می‌شود و در هزاران و بلکه ده‌ها هزار وب‌گاه و وب‌نوشت بازنشر می‌شوند؛ بماند که وب گاه های شیوخ سلفی با استفاده از امکان فوق، خود به ایجاد شبکه های تلویزیونی مستقل خود (معمولاً بازنشر) پرداخته اند.

برخی از این شبکه ها عبارت اند از: شبکه المجد تاسیس در سعودی2003 میلادی که در اصل شبکه‌ای آموزشی است؛ الناس در 2005 میلادی در مصر؛ الرحمه 2005م در مصر؛ الحکمه در 2007میلادی در مصر؛ الأثر در 2008 میلادی در اردن؛ صفا در 2009 میلادی در کویت و ...

متعاقب سیاست توسعه‌طلبانه فرهنگی مذکور، شبکه‌های ماهواره‌ای وهابی فارسی نیز تأسیس شدند؛ مانند «شبکه جهانی کلمه» (تأسیس 2011 میلادی ) که مقر اصلی آن در مدینه منوره و نیز دبی است. مدیر آن یک ایرانی وهابی به نام عبدالله حیدری فارغ‌التحصیل دانشگاه اسلامی مدینه (گروه شریعت) است. در همین راستا نیز «شبکه ماهواره‌ای فارسی وصال» (تأسیس 2010 میلادی ) که مقر اصلی در سعودی، و مقر اجرایی آن در شهر لندن است با حمایت‌های مالی عربستان سعودی فعالیت می‌کند. مدیر آن فردی وهابی عبدالرحیم ملا زاده، ایرانی (متولد 1957میلادی) است او نیز فارغ‌التحصیل دانشگاه اسلامی امام محمد بن سعود است. این را نیز باید اضافه کنم که فعالیت این ماهواره‌ها با حمایت نایف بن عبدالعزیز (1934 – 2012 میلادی) ولیعهد ملک عبدالله همراه بوده است، و دو هدف اصلی آنان عبارت‌اند از :

سیاست تجزیه‌طلبی در ایران از طریق تبدیل اختلاف به احساس تضادها میان اقوام و قومیت‌ها و مذاهب اسلامی که در ادامه اشاره خواهد شد صورت میگیردٰ که این هدف را با همکاری با پاره ای شبکه های افراطی منسوب به شیعه انجام داده اند.
ایجاد گروه‌های مرجع مثبت بیگانه در میان مردم ایران

سیاست دوم سیاستی است که در سراسر جهان توسط نظام آموزشی - رسانه‌ای سعودی دنبال شده است. گروه مرجع گروهی است که معیار قضاوت‌ها را در دست می‌گیرد؛ و فکر و عمل آن‌ها رؤیای طرفدارانشان می‌شود. در اینجا باید به نکته‌ای که در ابتدای کلام اشاره شد بازگردیم و آن اینکه اگر خوب به ماهیت این شبکه‌ها توجه شود خواهیم دید مجریان آن‌ها دانش‌آموختگان نظام تربیت سعودی و حافظ منافع آل سعودند. در دوران معاصر هر کجا دعوت سلفیه در پی گسترش خود برآمده است، ردپایی از حکومتِ سعودی نیز قابل ‌مشاهده است. اشتباه بزرگ راهبردی است اگر بخواهیم شبکه‌های ماهواره‌ای را ببینیم و از شبکه های متداخل پیرامون آن صرف نظر کنیم. زمین اصلی بازی در حوزه تعلیم و تربیت و فعالیت شبکه‌های آموزشی فعال آن‌ها است که در عربستان سعودی متراکمند. آن‌ها شیعیان را متهم به کوشش جهت شیعی کردن اهل سنت می‌کنند؛ در حالی‌که خود شبکه‌ای وسیع جهت تغییر مهندسی فرهنگی و عقیدتی مسلمانان جهان را ایجاد کرده‌اند و اندیشه سلفی وهابی در مواقع بسیاری، در دل خود آتش تکفیر را نهفته دارد . مسئولان دلسوز فرهنگی در سراسر جهان باید بدانند که به طرز معناداری و بسیاری از وقایع جاری در مصر ، عراق ، بحرین و یمن و کویت در همین شبکه های متداخل از جمله ماهواره ها قابل‌تحلیل است.

نباید کار اصلی مراکز اجرایی کشور برگزاری نشست و همایش‌هایی باشد که هرچند مفید ولی سرانجام به گفته مرحوم استاد دکتر سید جعفر شهیدی (ره) «نشستیم و گفتیم و برخاستیم.» باشد به تجربه این شیوه‌ها ناکارایی خود را نشان داده‌اند. رویکرد کارها باید از جنس رصد و اطلاعات و عملیات باشد. باید جهان اسلام را چنان رصد کرد که شبکه سعودی فعال در جهان اسلام، با زبانی مستند و قابل‌فهم برای جهان اسلام در جلوی چشم برادران اهل سنت آشکار شود و این مهم نیازمند هم‌افزایی همه امکانات کشور و نیازمند تحول در بخشی از رشته‌های علوم انسانی همچون علوم سیاسی کشور است که بتوانند به‌جای احیاناً فلسفه ‌بافی بی‌مورد درباره جهان اسلام، به‌صورت زنده و ملموس، با منبع شناسی، بایگانی قابل رجوع اطلاعات و رصد مستمر، دردهای جهان اسلام را بیابند و صدای ناله‌های مادران پاکستانی ، بحرینی، یمنی و فلسطینی و کشمیری و عراقی و ... بشنوند و با مطالعات خود به یاری‌شان بشتابند با این امید که عمل به فرموده رسول مکرم اسلام کرده باشند که: مَنْ اَصْبَحَ لا یَهْتَمُّ باُمورِ الْمُسْلِمینَ فَلَیْسَ مَنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادی یا لَلْمُسْلِمینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بمُسْلِمٍ هر کس صبح کند و به امور مسلمانان همّت نورزد، از آنان نیست و هر کس فریاد کمک خواهی کسی را بشنود و به کمکش نشتابد، مسلمان نیست. (کافی، 2/ 164، ح 5)

باید توجه کرد که حیات سلفیه وهابی در گرو وجود اختلاف میان مسلمانان است. به‌نحوی‌که اگر مسلمانان اختلافات میان خود را کنار گذاشته و وحدت اسلامی و تکیه‌بر اشتراکات را سرلوحه کار خود قرار دهند.

اگر تأسیس شبکه فارسی وصال در سال 2010 میلادی با تبلیغات تحرکات وسیع ضد تقریبی یاسر الحبیب در همان سال و در همان مکان (لندن) را مورد توجه قرار دهیم که با توهین آشکار به مسلمانان جهان همراه بود. و نیز اگر تبعات منفی فعالیت‌های یاسر الحبیب را در جهان اسلام رصد کنیم که صدمه‌ای سخت علیه وحدت اسلامی وارد آورده است، همچنین نیز اگر فعالیت برخی از ماهواره‌های ظاهراً شیعی در انگلستان و آمریکا را مدنظر قرار دهیم، مشاهده می‌شود که رابطه‌ای مستقیم میان این شبکه‌های ماهواره‌ای وهابی و شیعی (انگلیسی) که در ظاهر مخالف یکدیگرند، یعنی همسویی و همکاری دیده می‌شود.

برخی از این شبکه‌های همسو شیعی انگلیسی عبارت‌اند از:

شبکه جهانی اهل‌بیت با مدیریت فردی روحانی‌نما با ملیت افغانی بنام حسن اللهیاری که در آمریکا فعالیت می‌کند؛ علمای افغانستان همچون آیت‌الله کابلی فعالیت آن را نامشروع دانسته‌اند و عمل اللهیاری را تقبیح کرده‌اند. آیت‌الله قربانعلی محقق کابلی در فتوایی در شوال مکرم سال 1431ق تصریح کرده‌ است که: «ازنظر این‌جانب پرداخت وجوهات شرعیه با هر عنوانی به این شبکه و سایر مراکز و شبکه‌ها و برنامه‌هایی که تحت هر عنوانی در راستای ایجاد تفرقه میان امت اسلامی فعالیت می‌کنند نه‌تنها مجزی نیست بلکه تعاون بر اثم و عدوان است.»

شبکه‌های شیرازی‌ها در لندن و آمریکا مانند شبکه تلویزیونی امام حسین علیه‌السلام؛ تلویزیون السلام (در ایالات ویرجینیای آمریکا) و ... که واقعیت‌های مربوط به فعالیت‌های مشکوک آنان از سوی بزرگان تقریب همچون حضرت آیت‌الله اراکی دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی به آگاهی عموم مسلمانان رسید.

در مقابله رسانه‌ای با این رسانه‌ها، باید متوجه فعالیت استعمارگران بود و نیز به شیوه آن دسته متون انتقادی متمسک شد که با پاسداشت تقریب و وحدت اسلامی کارهایی از سنخ آثاری چون: «النقض» اثر شیخ عبدالجلیل رازی فقیه و متکلم سرشناس سده ششم هجری انجام دهند که در عین پاسخ به شبهات جانب وحدت و برادری را پاس دارند، الگو باشند و قلب‌ها را مهیای پذیرش برادری اسلامی و طرد کینه تکفیر یکدیگر کنند که به اتفاق همه بزرگان اسلام هرگونه توطئه علیه وحدت میان مسلمانان برنامه «تفرقه بینداز و حکومت کن» استعمارگران بیگانه است.

دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی - استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

کلیدواژه‌ها: پژوهشگاه ihcs research center پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی


نظر شما :