بسط

درباره علم میانی خداوند به شرطی های خلاف واقع آزادی

On God’s Middle Knowledge of Counterfactuals of Freedom درباره علم میانی خداوند به شرطی های خلاف واقع آزادی مسئله ناسازگاری میان مشیت مطلق الهی و آزادی مخلوقات، ادعا می کند خداباوری کلاسیک با یک دوراهی مواجه است: الف) پذیرش مشیت مطلق الهی و حذف آزادی مخلوقات؛ ب) حفظ آزادی مخلوقات و حذف مشیت الهی به معنای سنتی. اما مولینیزم برای گذر از این دوراهی نظریه علم میانی را مطرح می کند.طبق این نظریه، خداوند در مرتبه ای از علم خود، به شرطی های خلاف واقع آزادیِ صادق علم دارد، شرطی هایی که تالی آنها بیانگر افعال آزادانه مخلوقات است.به عبارت دیگر خداوند در این مرتبه از علم خود می داند تمامی مخلوقات ممکن در تمامی شرایط ممکن چه فعلی را انجام خواهند داد. ازین رو او با علم به این شرطی‌ها و بالفعل کردن صرفاً مقدم آن‌ها می‌داند که مخلوقات، آزادانه چه فعلی را محقق خواهند کرد. لذا بدین طریق هم آزادی مخلوقات حفظ می گردد و هم مشیت خداوند که عبارت است از علم پیشین و کنترل او بر افعال مخلوقات. با توجه به عبارات فوق این پرسش مطرح می گردد که مولینیزم در میان پاسخ های موجود به مسئله ناسازگاری مشیت الهی و آزادی مخلوقات چه جایگاهی دارد و وجه تمایز آن با سایر رویکردها چیست؟ ادعای مذکور (علم خداوند به شرطی‌های خلاف واقع آزادی) تا چه حد می‌تواند در پر کردن شکاف میان آزادی انسان و مشیت مطلق خداوند، نقش داشته باشد؟ همچنین اساساً چگونه می تواند چنین شرطی هایی وجود داشته باشد و مسبب صدق آنها چه کسی و یا چه چیزی است؟ آیا خود فاعل‌های انسانی می‌توانند ضامن صدق این گزاره‌ها باشند؟ در صورت پذیرش وجود چنین شرطی هایی، آیا علم خداوند بدان ها با سایر پیش فرضهای مولینیزم سازگار است؟ در این مجال سعی بر آن است تا بدین پرسش ها پاسخ دهیم. از علاقمندان جهت شرکت در این نشست، که در روز یکشنبه ۱۴۰۱/۱۲/۱۴ ساعت ۱۵-۱۷ به صورت مجازی برگزار می گردد، از طریق لینک زیر، دعوت به عمل می آید. https://b۲n.ir/a۷۵۹۳۳

ادامه مطلب