متن سخنرانی دکتر زیویار در نشست تاریخ نگاری جنگ و هویت
«بنام خدا»
روز دوشنبه ۸ بهمن سالن اندیشه پژوهشگاه علوم انسانی میزبان نشستی با عنوان تاریخ نگاری جنگ و مسئله هویت بود . در این نشست دکتر فرهاد زیویار عضو هیات علمی پژوهشکده اندیشه سیاسی پیرامون این موضوع به ایراد سخنرانی پرداخت که اهم موضوعات عنوان شده از سوی ایشان ارائه میگردد:
ایشان در ابتدای بحث خود به توضیح مفهومشناسی جنگ، هویت و ملت پرداخته و این مفاهیم را از دیدگاههای مختلف تشریح کردند.
وی بیان نمود: «موضوع و مفهوم جنگ در تاریخ ۲۵۰۰ سال ایران، تاریخ بعد از اسلام ایران و تاریخ معاصر ایران، منشاء تحولاتی اساسی بوده است. جنگ معمولاً با مفاهیم مرتبط و مترادف دیگر همچون حرب، قتال، نزاع و جهاد هم بکار رفته است و در قرآن واژگانی وجود دارد که به معنای جنگ استفاده شدهاند مانند:
حرب و محاربه:کلمه حرب در قرآن چهاربار تکرار شده است که مفهوم آن در فارسی تقریبا مساوی جنگ است .
قتال: واژه و مفهوم قتال به معنای جنگ است که دهها بار در قرآن به کار رفته است .
نزاع: واژه نزاع هم به معنای جنگ و کشمکش و درگیری درون ساختاری مد نظر است که در قرآن عاقبت خوبی برای آن فرض نشده است.آیه ۴۶ سوره انفال (و لا تنازعوا فتفشلوا و...)نزاع نکنید تا سست نشوید در این آیه عاقبت کشمکش و درگیری سست شدن دانسته شده است.
جهاد: واژه جهاد و مشتقات آن بارها در قرآن به کا رفته است.
جهاد در لغت به معنای به کار گرفتن توان و نیرو برای رسیدن به هدف است در مواردی معادل نوعی همکاری و حتی رقابت هم تعبیر میشود . بنابراین در جهاد معمولا دو نکته اساسی همکاری و رقابت برای تفوق و رسیدن به هدف مطرح است.
جهاد می تواند در پوشش های اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی و حتی نظامی صورت بگیرد. جهاد گاهی دارای بار منفی هم هست مانند بخشی از آیه ۸ سوره عنکبوت (ان جاهداک لتشرک بی ...)کوشش پدر و مادر برای مشرک ساختن فرزندشان در اینجا نوعی از جهاد و کوشش مذموم است که حتی نهی میشود.
مفهوم جنگ مورد نظر به صورت مصطلح در این پژوهش ممکن است ترکیب و یا تلفیقی از همه این موارد باشد و روی صحبت در این مبحث جنگهای رسمی دولتها ـ کشورها به پشتوانه ملتهای آنها میباشد.
دکتر زیویار در بیان واژه هویت چنین بیان داشتند که:
این کلمه از ریشه ضمیر هو، هی به معنای او گرفته شده است و به لحاظ معنایی با ما هو - ما هی هم خانواده است. ماهیت هم جز کلماتی است که هم خانواده و قرابت با هویت دارد. یعنی چه چیز بودن یک چیز. ماهیت در معنا چیستی،چرایی و چگونگی است.
از جمله مفاهیم دیگر که ایشان به توضیح مفهومی آن پرداختند واژه «ملت» بود. ایشان در توضیح واژه مذکور بیان داشتند: این مفهوم از آن جهت مورد توجه است که وجهی از هویت به شمار میرود (وجه هویت ملی) که در مباحث هویتی و تاریخ نگاری جنگ هم مورد مخاطره و یا توجه بوده است. معنا کردن این کلمه کمی پیچیده تر از سایر مفاهیم است. چون ریشه یابی اسلامی ،قرآنی و ایرانی و انگلیسی آن، خاستگاههای متفاوتی دارد. این واژه آنجا که در قران و یا متون اسلامی ۱۰۰سال پیش به قبل کاربرد پیدا کرده تا حدودی یک معنا متفاوت با معانی مورد نظر در زمان معاصر دارد یعنی: گروهی از انسانها (افراد، اقوام) دارای تاریخ، فرهنگ، ریشه نژادی مشترک و زبان واحد با حاکمیت ملی مشخص اطلاق میگردد . ملت در متون دینی و قرآن معادل و مترادف با کلمه و مفهوم دین است. ملت ابراهیم در قرآن معادل دین و آیین ابراهیم است.
کلمه ملل در عنوان کتاب المللوالنحل نیز به معنای ادیان و آیین های آسمانی و مکاتب فکری است.
در حکم میرزای شیرازی آنچه تحت عنوان مفهوم اعلای کلمه ملت هم مد نظر است همان معنای قرآنی یعنی دین است.آنچه امروزه در باب واژه ملت به زبان فارسی مترادف است در قرآن و یا زبان عربی با واژه شعب برابری میکند.
پس از کلمات شعب یا شعوب همان ملت و ملل به معنای جدید تعبیر میشود. ریشه یابی انگلیسی آن هم از دوره رنسانس و جدید خاستگاه خاص خود را دارد. یک رابطه مستقیمی بین این دوره جدید ، فرایندهای اجتماعی و فرهنگی آن با ادبیات آن به صورت عام و کلمه یا ملت به صورت خاص وجود دارد.
به عنوان مثال: دوره رنسانس؛رنسانس از دو بخش Re و Naissance درست شده است. نسانس یا نیسنس در ریشه با نیشن هم خانواده است در رنسانس ملت جدید اروپا نوزایش پیدا میکند یعنی این Nation در ریشه Natio با Naissance هم خانواده است این ملت اروپای جدید با زیرساختهای فکری واحد در قالب دولت ـ ملت متکثر مولود دوره نوزایش جدید است هویت خود را در این دوره معرفی میکند. اینکه چگونه غرب جدید به این دوره و فرایند تفکری و فکری(به قول ویل دورانت ، رنسانس یک دوره و شیوه تفکر است) نایل شد مساله ای علی حده است.
اما آنچه در این باب مد نظر است خاستگاه مشترک و هم خانوادگی این فرایند رنسانس و واژه و مفهوم ملت یا Nation در زبان انگلیسی است. البته در چگونگی فرایندهای این خاستگاه و خلق این واژه و مفهوم (چه در غرب و چه در ایران) وجوه افتراق و شباهت هایی وجود دارد.که در موقعیت مناسب راجع به آن توضیح داده خواهد شد.
دکتر زیویار در ادامه بحث به بیان رابطه جنگ و هویت پرداخته و عنوان داشت:
اگرچه بین جنگ و هویت به صورت مستقیم رابطه وجود ندارد اما به صورت غیرمستقیم روابط بسیار است. از آن جمله میتوان اشاره نمود به:
رابطه جنگ و تحریک خودآگاهی.
رابطه جنگ و مفهوم ملت یعنی باقی ماندن، از بین رفتن و یا تغییر ، تحول و تطور یک ملت.
رابطه جنگ و حافظه جمعی.
هویت را هم اگر به معنای فهم ما از خویش به شمار آوریم همواره از برقراری رابطه، عدم رابطه و یا چالش با دیگران شکل محسوستر به خود میگیرد به عبارتی این مفهوم اجتماعی ، سخت وابسته به تعامل (صلحآمیز یا جنگ) با دیگران است.
به عنوان مثال هر فرد ایرانی با شناسنامه و یا کارت ملی و یا گذرنامه شناخته میشود این مدارک به ناچار در زندگی روزمره هر فرد ایرانی و غیرایرانی کاربرد پیدا میکند اما آیا کافی است؟
ایرانی بودن متضمن معنای سنگین تری است که آن با توجه به ابعاد وسیع فرهنگی و اجتماعی قابل بیان است.
هر فردی با هویت ایرانی یا غیر ایرانی محصول تاریخ و فرهنگ خود است و واکاوی و وقوف به لایههای این تاریخ (فرازها و فرودها) و فرهنگ، شناسنامه و هویت حال و آینده آن فرد را مشخص میکند.
ایشان در ادامه بحث به واکاوی نظریههای هویتی پرداخته و سه نظریه را در این رابطه بیان نمودند:
۱. باستان گرایانه یا تاریخ سازانه هویت (عظمت و مجد ایرانی)
۲. نظریههای تلفیقی ایرانی اسلامی (بازگشت به خویشتن)
۳. نظریههای بین اسلام، ایران و غرب (موزاییکی یا رودخانهای)
زیویار در ادامه ۳ سوال اساسی در این خصوص مطرح کردند که:
۱. آیا هویت ایرانی در طول ۲۵۰۰ سال گذشته ثابت و یکسان بوده است؟
۲. ملت ایران همان ملت ۲۵۰۰ سال پیش است یا در فرایندهایی از تاریخ دچار تطور و تکامل شده است؟
۳. آیا این تطورات و فرآیندهای تکاملی در یک جاده هموار ایجاد شده یا با موانع و حتی وقوع جنگها و بحرانهای اساسی هم به پیش آمده است؟
در بحرانها و جنگهای اساسی به زعم ایشان ایستگاههایی وجود دارد که محل ابراز ظرفیتهای جدیدی از هویت ملی برای تداوم کار آن بوده است. این بحرانها در حوزه هویت عبارتند از:
اول ، بحران هلنی :که در توضیح آن باید گفت:جنگهای ایران، یونان، روم ؛جنگ عساکره و سلاطین و قوای مسلح و اگرچه ایران اشغال میشود اما زود خود را باز مییابد. حتی بهرهبرداری هم میکند.در بخشهایی از تاریخ، فرهنگ، فلسفه، هنر و مهندسی و معماری آثاری از این بهرهبرداریها باقی مانده است.
دوم،بحران عربی: که در واقع همان جنگهای ایران و اعراب و خلافت.
جنگ قوای مسلح و نظامات فرهنگی، اجتماعی و فکری میباشد که کشور ایران مغلوب میشود اما در ساختارهای اجتماعی و فکری وضعیت پیچیده و خاصی بوجود میآید که تاریخ اسلام و ایران را دچار درهم تنیدگیهای خاصی کرده است.بخش محتوایی(دین اسلام) به صورت کامل مورد استفاده قرار گرفت اما در صورت و شکل و شمایل کار وضعیت به گونهای دیگر بود. زبان فارسی و عربی در هم تنیدگی خاص و متقابل دارند خیلی از کلمات در زبان و متنهای فارسی از ریشه عربی برخوردار است دستور زبان عربی را فارس زبانها نوشتهاند حروف فارسی و عربی تا ۹۰٪ مشابه است (با نسبت۲۸ ـ ۳۲) نگارش و شکل این حروف برای هر دو زبان قبلاً به این شمایل نبوده است این صورت و ظاهر است در باطن و مکتبهای ادبی، ذوقی، عرفانی و فلسفی هم در هم تنیدگی ها تفکیک ناپذیر بوده و تاکنون هم تداوم پیدا کرده است.
سوم بحران مغولی : یعنی حمله مغول، ایران به طور کامل اشغال میشود اما بحران مغولی دوام چندانی پیدا نمیکند و حتی قوم مغول به استخدام فرهنگ ایرانی اسلامی درمیآید به نحوی که در کنار زدن نهاد خلافت به نحو شایستهای مورد استفاده قرار میگیرد اما در پس و پیش آن سیطره چند دههای برخی از حکومتهای محلی ترکنژاد و نوع جدیدی از وجوه متکثرتر به پازلهای هویت ایرانی قابل مشاهده است.
در حمله و بحران مغولی ترکی شکل جنگ، نظامی، قبیلهای و اجتماعی است و ظرفیتهای فکری فرهنگی ورود پیدا میکنند و تأثیرات به صورت متقابل برجای میماند.
چهارم بحران مواجهه با غرب جدید: جنگهای ایران و روسیه اولین مواجهات ما با غرب جدید است که نتیجه آن شکست ماشین جنگی ایران است . در این مواجهه در حوزه ماشین (تکنیک) شکست اساسی بر ایران وارد میشود. در حوزه سیاسی، بیتدبیرهای اساسی ضربات جبرانناپذیری وارد میکند. اما در حوزه فرهنگی (مذهبی) اجتماعی وضعیت پیچیده میشود. که این پیچیدگی در رابطه تنگاتنگ جنگ و جهاد با هویت قابل ردیابی است از عناصر و مؤلفههای مختلف بومی که از آنها میتوان تأثیر عناصر و مولفههای فرهنگی بر ساحتها و ساختارهای اجتماعی مانند بسیج عمومی و ... قابل شناسایی است.
رابطهای جدید فی مابین روحانیت و علمای شیعه با آحاد جامعه بوجود میآید که ابتدائاً این رابطه در قالب فتاوای جهاد، متنها و ادبیات جدید از مقاومت ملی برای صیانت از هویت ملی تولید میشود این ادبیات مخاطبان و نسلهای بعدی را در فرایندهای تاریخی بعد به میدان میآورد. به فاصله هر نسل یعنی ۳۰ ـ ۱۵ سال نهضتهای پراکنده اجتماعی با موضوعات متفاوت راهاندازی میشود. نقطه عطف آغازین این نهضتها و حرکتها همان بحران و جنگ و جهاد ایران با روسیه بوده است. که علیرغم شکست نظامی، در عرصه اجتماعی بعد جدیدی از هویت اجتماعی و ملی در ایران را متجلی میکند.
در ادامه نشست حاضران نکات و سوالات مد نظ خود را مطرح و دکتر زیویار به مطالب ارائه شده پاسخ دادند .
نظر شما :